اطاعت از ولايت؛ چرا و چگونه؟

imam_ali_1 ولايت به يك معنا بنياد هستي است؛ زيرا رابطه درست و راستين ميان خدا و خلق در ولايت، معنا و مفهوم مي يابد. هركسي با تبيين موقعيت و سلوك خويش نشان مي دهد تا چه اندازه در مقام قرب و يا بعد از خداوند نشسته است. از اين رو مفاهيم ديگري چون اطاعت و طغيان، كمال و نقصان، ايمان و كفر، حب و بغض و مانند آن متأثر از ولايت خود را نشان مي دهد و ارزيابي مي شود.

يكي از راه هاي سنجش ميزان و سطح ولايت پذيري چنان كه گفته شد، اطاعت و طغيان است؛ از اين رو هرگاه سخن از ولايت و درجات و سطوح مختلف آن مي شود، از ميزان اطاعت پذيري آن سخن به ميان مي آيد. نويسنده در اين مطلب كوشيده است تا تحليل و تبيين قرآن را نسبت به چرايي و چگونگي اطاعت از ولي الله را ارائه دهد و نسبت آن را با مسايل روز ازجمله ولايت فقيه و اطاعت از اولوالامر بيان كند. با هم اين مطلب را ازنظر مي گذرانيم.

¤ ¤ ¤

اطاعت، بهترين معيار سنجش

اگر بخواهيم ايمان شخصي را نسبت به كسي بسنجيم، مي بايست به ميزان اطاعت پذيري او توجه كنيم. شايد شما خود از اين دسته افراد باشيد و كساني را ديده باشيد كه به سبب علاقه و عشق زيادي كه نسبت به كسي دارند، مي كوشند تا سرتاپا خود را همانند وي كنند. اين (ديگري مهم) تمام روح و جانشان را اشغال كرده است. از اين رو همانندسازي را يكي از شيوه هاي ابراز علاقه و محبت خود نسبت به اسوه خويش قرار مي دهند.

اين افراد به سبب اين كه اسوه و (ديگري مهم) را انسان كامل مي يابند، راه و روش او را الگوي رفتاري خود قرار مي دهند و برآن هستند تا شخصيت خود را با شخص و شخصيت وي همسان و همانند گردانند. شگفت اين كه برخي از اين (ديگران مهم) و افرادي كه سرمشق قرار مي گيرند و اسوه و الگوي فرد مي شوند، تنها در امري موفق هستند و در بسياري از امور ديگر زندگي لنگ مي زنند و از شخصيت كامل و يا متعادلي برخوردار نمي باشند. به عنوان نمونه، الگوي شخص ممكن است فوتباليست برتر و يا خواننده اي معروف و يا ستاره فيلم هاي سينمايي باشد و در مسايل ديگر انساني حتي كم تر از حد انتظار ظاهر شده باشند، ولي شخص به سبب آن كه وي را در يك مسئله موردعلاقه خود كامل مي يابد، نه تنها او را در آن مورد، الگوي رفتاري قرار مي دهد بلكه در امور ديگري كه حتي شخص در آن امور بسيار عقب افتاده و ناقص است نيز سرمشق خود مي كند. از اين رو مي بينيم از الگوي خود حتي در مسايل اجتماعي چون رأي گيري و انتخابات هم پيروي مي كند و به كسي رأي مي دهد كه وي رأي داده است، اگر اين ارتباط ميان دونفر نزديك تر و ملموس تر باشد، مي بينيم كه در هر چيزي مطيع و گوش به فرمان وي است. از اين رو حتي برپايه شنيده ها و احتمالات، به خواسته هاي الگويي كه به نظر وي انسان وشخصيت كاملي است تن مي دهد.

از آن جايي كه ولايت در تحليل اسلامي و قرآني، بخش اصلي و بنيادين مفهوم ايمان است و ايمان و ولايت، امري باطني مي باشد، راه شناخت ولايت پذيري و ايمان اشخاص، با اموري چون اطاعت پذيري مي باشد. به اين معنا كه براي سنجش ايمان و دوستي هركسي نسبت به ولي الله مي بايست به اطاعت پذيري او توجه كرد. هرچه شخص مطيع تر و گوش به فرمان تر باشد دانسته مي شود كه اين شخص عشق و علاقه اي بيشتر دارد و نسبت به ولي الله ارادت و نزديكي بيشتري را احساس مي كند؛ زيرا ولايت در فرهنگ قرآني، ارتباط تنگاتنگي بامهر و محبت دارد و برهمين اساس و الگوست كه در تفسير ايمان واقعي گفته اند كه ايمان و كفر چيزي جز حب و بغض نيست و انسان هاي مؤمن نسبت به خدا و رهبران اسلامي كه از آنان به اولياي الهي ياد مي شود، دوستي و عشق مي ورزند و همين عشق و محبت باطني است كه آنان را به انسان هاي مطيع و گوش به فرماني تبديل مي كند كه اگر از آنها هرچه خواهند بي هيچ اما و اگري انجام مي دهند.

در روايتي است كه خراساني نزد امام صادق(ع) آمد و عرضه داشت: چرا شما حق خود را از خلافت ظاهري بازنمي ستانيد و قيام به حكومت و برپايي آن نمي كنيد؟ در اتاقي كه آن حضرت(ع) نشسته بود، كوره نانوايي بود و در آن آتشي افروخته شده بود. آن حضرت(ع) به خراساني فرمان مي دهد تا درون كوره رود. خراساني هراسان مي شود و به گمان آن كه خطايي از وي سر زده است پوزش خواهي مي كند.

دمي نمي گذرد كه يكي از ياران عاشق و باوفاي امام(ع) وارد مي شود. آن حضرت(ع) به صحابي خويش فرمان مي دهد تا به درون كوره نانوايي برود. صحابي، كفش هايش را زيربغل مي زند و از همان جا خود را به درون كوره مي افكند. خراساني حيران مي ماند كه اكنون اين صحابي در درون آتش كوره چه مي كند و چه مي شود. اما امام(ع) سرگرم گفت و گو مي شود و توجهي به صحابي خود نمي كند. دمي مي گذرد و چون امام نگراني را در چهره خراساني مي يابد به وي فرمان مي دهد تا برخيزد و درون كوره نانوايي بنگرد. خراساني وقتي به سركوره مي رود صحابي را در درون آتش نشسته مي يابد بي آن كه آتش به او زيان و آسيبي رسانده باشد. امام(ع) از خراساني مي پرسد: چندنفر صحابي از اين دست در خراسان داريم كه گوش به فرمان و مطيع محض ما باشند؟ خراساني مي گويد: اين گونه صحابي كسي در خراسان نيست.

اين حكايت به خوبي نشان مي دهد كه ميزان ولايت پذيري شخص را مي بايست از ميزان و درجه اطاعت پذيري وي دانست. هرچه انسان نسبت به مولي و ولي الله نزديك تر و محبت و عشق وي در دل و جانش بيشتر باشد، اطاعت پذيري او نيز بيشتر خواهد بود و در انجام عمل و فرمان اولوالامر كمتر اما و اگر خواهد كرد.

ادامه مطلب…

0 بازخورد به 'اطاعت از ولايت؛ چرا و چگونه؟'