بزرگان رامسر: محمد رضا سرابی تنکابنی

محمد رضا سرابی رامسری تنکابنی فرزند محمد بن عبدالفتاح، در اصفهان دیده به جهان گشود، علوم مختلف را نزد پدر دانشمندش آموخت و از محضر عالم بزرگ فاضل خراسانی نیز بهره مند شد.
سراب محله ای در جواهرده رامسر است که اکنون به نام کربلا بنه معروف و مشهور است. از این محله بزرگانی بسیاری برخاسته اند که می توان به این عالم بزرگ اشاره کرد.
وی فقیهی محقق، عالمی کم نظیر و شاعری توانا بود و در علوم مختلف مهارت داشت و مورد تکریم علماء عصر خود بود.
از جمله مصنفات او عبارتند از:
1- سفینةالنجاة در اصول دین
2- ضیاءالقلوب در علم کلام، در اثبات امامت و دفاع از مذهب شیعه و نوشته های متعدد دیگر به زبان عربی و فارسی.
ابیات زیر از اوست :
هرگز طبیب فکر من مبتلا نداشت
گویا برای درد دل من دوا نداشت
محکم نگشت با تو اساس محبتم
از بس که حرف سست تو هرگز بنا نداشت
هربی وجود چهره به من گشت همچو عکس
بر روی من گواه که جفای تو وانداشت
خاموشی ام نبود از آسودگی رضا
از بس که تنگ بود دلم ناله جا نداشت

منابع :
1- بزرگان تنکابن، محمد سمامی حائری
2- پیشینه تاریخی و فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، محمد علی قربانی
3- لغت نامه دهخدا، ج 9 و 14

تنگدره رامسر

تنگدره رامسر

تنگدره ، یکی از محلات قدیمی و کهن رامسر است . این محله در غرب شهرستان رامسر و در کناره ترکرود قرار گرفته است. تنگدره در میان دره ای تنگ قرار دارد و کسی که وارد آن می شود از سراشیبی تند وارد و از سربالایی تندی نیز می بایست عبور کند. همین مساله علت نام گذاری محله به این نام بوده است. تنگدره در گذشته به دو بخش کهنه تنگدره و تازه تنگدره تقسیم می شد. رودخانه ترکرود آن را به دو بخش تقسیم نموده است.

تنگدره کنونی به دو بخش بالا تنگدره و پایین تنگدره تقسیم می شود. در بالا تنگدره که در مسیر جاده پوتک(پتک) قرار دارد ، در روی تپه قرار گرفته است و می توان آن را همان کندسر (روی تپه) نماید چنان معروف و مشهور است. مردمان آن از مردمان پتک ، فیلک دم جواهرده و شاه منصور محله ای و مردمانی از سیاهکل است.

ساکنان کهنه تنگدره از مردمانی بومی منطقه چون باقر سیلمی ها (که از قدیمی ترین مردمان بر پایه اسناد تاریخی ساکن در این محله هستند) گلجاری ها می باشند که ظاهرا این ها نیز از نصیر محله به این جا کوچ کرده اند.

فلکی مقدم ، اتابکی ، رامسری از مهاجران سیاهکل در اواخر دوره قاجار هستند که پس از کوچ در عهد احمد شاه قاجار به عنوان ابواب جمعی سپهسالار تنکابنی و پسرش امیر اسعد در آمدند و آن گاه که سلطان محمدتقی خان شل آقاخانی در گذشت مقام سلطانی به ایشان واگذار شد و اموال و املاک سلطان محمدتقی در شل محله جواهر ده به ایشان داد شد. البته برخی از اموال و املاک هم چنان در اختیار آقاجان قرار داشت که بعدها در دوره رضاشاهی مصادره شد.

توکل رامسری به همراه دیگر برادران خویش در جنگ های سپهسالار با آنان همراهی می کرد. وی در سال 1340 خورشیدی در گذشت.

پس از این که بازارچه شل محله که در کنار رود ترکرود در جریان طغیان رود تعطیل شد، مسجد و دکان ها به نزدیک بقعه سید خرم کیا منتقل شد و این مکان از اهمیت ویژه ای برخوردار شد. تعاونی و مسجد، چند دهانه دکان ، برنج خشک کنی ، نانوایی ، گرمابه ، مدرسه ، چوبری در این جا احداث شد.

در اسناد تاریخی نام محله به همین شکل آمده است. کهن ترین سندی که در این زمینه به دست آمده است ، صلحنامه ای خطی است که در جمادی الثانی سال 1154 هجری قمری به دنبال اختلاف میان او ملا محمد یوسف و محمد سلیم فرزندان محمد باقر تنگدره ای در مورد ملک دیسر رامسر روی داده بود، تنظیم شده است.

در آغاز این صلحنامه یاد شده چنین آمده است: نزاعی فیمابین صلاحیت و نجابت پناهان ملامحمد یوسف و محمد سلیم ولدان مرحوم محمد باقر تنگدره ای و رفعت معالی پناه شاهمنصور من القریه ...

محمد سلیم جد خاندان باقر سلیمی های تنگدره است. از این خانواده روحانیون و عالمانی برجسته برخاسته است .

تنگدره به علت وجود دو بقعه مقدسه سید خرم کیا و آقاجان گل معروف و مورد احترام اهالی به ویژه سادات منطقه بوده و هست. در کنار هر دو بقعه قبرستان های بزرگی است. البته در گذشته فضای هکتاری داشته اند که به مرور زمان از سوی نهاد ها و مردم به تصرف در آمده است.

بقعه سید خرم کیا که بر مذهب زیدی بوده است زگالی می باشد که در بازسازی اخیر به مصالح ساختمانی جدید تغییر شکل داده است و از گذشته تاریخی آن چیزی بر جا نمانده است. تصرفات در صورت قبر یکی از کارهای نادرستی است که در این مورد قبر سید خرم کیا صورت گرفته است. بازسازی این قبر منجر با نادیده گرفتن اسناد تاریخی و از میان بردن بخشی از تاریخ منطقه انجامیده است که بیانگر سکونت اقوام پیش از سده هفت و هشت هجری است. ، زیرا مذهب مردمان در گذشته زیدی بوده و از این رو آنان بر قبر و مزار این شهید سادات کیایی بارگاهی ساخته اند. این در حالی است که تغییر شکل صورت قبر از زیدی به شیعی این بخش از تاریخ را به دست فراموشی سپرده است.

در گذشته این بخش شامل مدرسه علمیه و مکتب خانه و حسینه و مسجد گلی کوچکی بوده است. جاده کنونی تنگدره بسیاری از آثار تاریخی را از میان برده و ساخت مدرسه در آن قبرستان بسیاری از قبرهای کهن دست خوش نابودی ساخته است.

از گذشته تنگدره جز دو بارگاه ملکوتی سید خرم کیا و رشادت های آقاجان گل چیزی به جا نمانده است و سکه های کشف شده در بازارگاه شل محله نیز که مربوط به سده های هفت و هشت بوده است اکنون در دست دلالان افتاده است.

تنگدره ای ها در جواهرده رامسر نیز محله ای برای خود دارند، چنان که بومی هر منطقه دیگر رامسر از سابق دارای محله و ملک و املاک در آن جا بوده اند. در جواهرده نیز کهنه تنگدره و تازه تنگدره معروف و مشهور است. ساکنان این محله در گذشته بیشتری از تنگدره بوده اند و در حال حاضر از اقوام و محلات دیگر نیز در این محله اسکان یافته اند.

فاصله تنگدره رامسر از بازار و مرکز شهر (آخوندمحله ) یک کیلومتر است. کسی که از سه راهی فلسطین به سمت خیابان شهید بهشتی (لات محله و جاده جواهرده ) به سه راهی کندسر آخوند محله بیاید وارد خیابان شهید محمد منتظری می شود که جاده آسفالته توبن است . پس از گذر از کندسر و دزکول بن به آقاجان گل می رسد . تنگدره کنونی از آقاجان گل آغاز می شود و تا پتک در جنوب غربی ، شل محله در شمال و توبن در غرب ادامه می یابد.

رودخانه تروکرود با آب دهی خوب و صاف و پاک خود، یکی از منابع مهم تامین آب مردمان رامسر در گذشته و حال بوده است. منبع آب و تصفیه خانه تنگدره معروف و مشهور است.

شهرستان رامسر

شهرستان رامسر در غرب استان مازندران قرار گرفته و از شمال به دریای خزر، از جنوب به رشته کوه البرز، از شرق به شهرستان تنکابن و از غرب به استان گیلان ( شهرستان رودسر) محدود بوده و داراي 2 شهر، 1 بخش، 4 دهستان و 140 آبادي داراي سكنه است.
شهرستان رامسر با مناظر زیبا و جاذبه‌هاي منحصر به فرد طبيعي، يكي از مناطق برتر كشور در طبيعت‌گردي محسوب ‌شده و سالانه پذيراي مسافران و گردشگران بسیار زیادی است. وجود کمترین فاصله بین کوه و دریا در سرتاسر کرانه دریای خزر، آب‌گرم های معدني، بوستان‌هاي جنگلي، آبشارها، غارها، چشمه‌ها، فرهنگ بومی غنی، صنایع دستی متنوع، صدها مرکز اقامتي و پذيرايي و تفريحي به ویژه هتل زیبا و منحصر به فرد رامسر ، اين منطقه را به عنوان قطب مهم گردشگري در كشور و جهان مطرح كرده است. از جمله مناطق دیدنی این شهرستان، هتل قديم رامسر، آب‌هاي گرم معدني، بوستان جنگلي صفارود، دهستان جواهرده، قلعه ماردكوه، كاخ موزه (موزه تماشاگه‌خزر) و... می‌باشد.

Images: Hotel Ramsar 1.jpg



طول و عرض جغرافيايي
شهرستان رامسر بين 36 درجه و 32 دقيقه تا 36 درجه و 59 دقيقه عرض شمالي و 50 درجه و 20 دقيقه تا 50 درجه و 47 دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است.

طول و عرض جغرافيايي شهرهای حومه رامسر
شهر رامسر در 36 درجه و 52 دقيقه عرض شمالي و 50 درجه و 40 دقيقه طول شرقي ، و شهر كتالم و سادات محله در 36 درجه و 52 دقيقه عرض شمالي و 50 درجه و 44 دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ واقع شده است.

جغرافیای انسانی
شهرستان رامسر براساس برآورد سال 1384، حدود 71,070 نفر ( 5/2 درصد) از جمعیت استان با نسبت شهرنشینی 2/71 درصد و حدود 8/729 كيلومتر مربع (07/3 درصد) از مساحت استان با تراکم 97 نفر در هر کیلومتر مربع، را به خود اختصاص داده است. براساس این برآورد، جمعيت فعال اين شهرستان 24,889 نفر، جمعيت شاغل 20,910 نفر (6,045 نفر روستايي و 14,864 نفر شهري) بوده و تركيب اشتغال به ترتيب كشاورزي، صنعت و خدمات 8/20، 25 و 54.2 درصد می‌باشد. این شهرستان دارای 48 واحد صنعتی است.
در سال تحصيلي 85-1384 تعداد كل دانش آموزان مقاطع مختلف تحصيلي شهرستان رامسر، 12,702 نفربوده است. از اين تعداد 5/37 درصد در مقطع آمادگی و ابتدایي، 7/25 درصد در مقطع راهنمایي، 7/21 درصد در مقطع متوسطه عمومی و 5/5 درصد در مقطع متوسطه در رشته هاي فني و حرفه اي و كار و دانش و 9/4 درصد در مقطع پیش دانشگاهی مشغول به تحصيل مي باشند. همچنین13/50 درصد از دانش آموزان شهرستان رامسر را دختران تشكيل مي دهند و سهم دانش آموزان مناطق روستایي نيز 7/20 درصد ميباشد. شهرستان در این سال تعداد 2,379 دانشجوی در حال تحصيل نیز دارد.

جغرافیای بهداشتی و درمانی
از لحاظ بهداشتی و درمانی، این شهرستان در سال 1384 دارای 2 بيمارستان با 152 تخت و همچنین به ترتیب دارای 8 و 3 مرکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی می‌باشد. نسبت برخورداري جمعيت به پزشك، به ازاي هر هزار نفر، 19/1 پزشك است.

تاسیسات زیربنایی موجود
در این شهرستان، 5/117 كيلومتر راه وجود دارد كه 19 كيلومتر آن راه اصلي و 5/98 كيلومتر آن، راه فرعي مي‌باشد.
شهرستان رامسر دارای 54,216 تلفن منصوبه تا پايان سال 1384 بوده است. با توجه به 8/28 درصد جمعیت روستایي شهرستان، 4/96 درصد روستاها از برق و 8/44 درصد از آب آشاميدني سالم برخوردار ميباشند. همچنين تا پايان سال 1384 در 4 روستا طرح هادي روستایي اجرا شده است.

وضعیت کشاورزی
در این شهرستان بیش از 12,284 هکتار زمین زیرکشت محصولات کشاورزی بوده که از این مقدار حدود 2/14 درصد به محصولات زراعی و 8/85 درصد به محصولات باغی اختصاص دارد. محصولات عمده این شهرستان، برنج، مرکبات و چای است. همچنین شهرستان دارای 26705 هكتار جنگل طبیعی و 4891 هكتار جنگل مصنوعی و 72000 هكتار مرتع با قابلیت برداشت 12285 تن علوفه بوده است.

رامسر یکی از دو بخش تنکابن بوده و در اوایل استقرار جمهوری اسلامی به شهرستان مبدل شد.

دیدنی های رامسر

شهرستان رامسر با زيبايي وصف ناپذير درمنتهي‌اليه غربي استان مازندران در دامنه جنگلي و زيباي البرز و سواحل رويايي درياي خزر آرميده و با برخورداري از انوع جاذبه‌هاي گردشگري و امكانات اقامتي، پذيرايي وتفريحي با لقب عروس شهرهاي ايران به عنوان قطب مهم گردشگري در كشور و حتي جهان مطرح است.

وجود قله‌هاي مخروطي شكل با پوشش انبوه گياهان متنوع، باغات مركبات،چاي، مزارع برنج، برخورداري از ساحل زيبا، مناطق ييلاقي خوش آب و هوا، منابع فراوان آبهاي گرم معدني، وجود فرودگاه و هتلهاي قديم و جديد اين شهر را يكي از شهرهاي منحصر به فرد تبديل كرده است.


*هتل قديم رامسر
اين هتل با معماري بسيار زيبا در مركز شهر در دامنه كوههاي مشجر و فضاي سبز با محوطه‌سازي چشم نواز واقع شده ودر سال ‪ ۱۳۱۷‬شمسي مورد بهره برداري قرار گرفته است.

زيربناي اين هتل حدود پنج هزار متر مربع در سه طبقه به لحاظ نوع معماري ، زيبايي، موقعيت مكاني و تجهيزات يكي از مشهورترين هتل‌هاي خاورميانه به شمار مي‌رود.


*آبهاي گرم معدني
مناطق وسيعي از مركز شهر رامسر ازآبهاي گرم معدني با انواع خواص طبي و درماني برخوردار بوده كه گردشگران زيادي از اين آبها بهره‌مند مي‌شوند.

وجود اين آب گرم‌ها در نزديكي ساحل دريا ويژگي منحصر به‌فردي را به رامسر بخشيده است.

البته در فاصله پنج كيلومتري جنوب شرقي رامسر در شهرهاي كتالم و سادات محله نيز چند وان و استخر آب گرم معدني وجوددارد كه براي درمان بيماريهاي پوستي، رماتيسم و دردهاي عصبي و عضلاني سودمند است.


*بوستان جنگلي صفارود
مسير دسترسي به اين بوستان از ابتداي جاده جواهرده در ميدان غربي شهر رامسر آغاز و پس از طي ‪ ۹‬كيلومتر و عبور از مسيري زيبا به اين پارك در كنار رود صفارود مي‌رسد.

اين بوستان در ميان دره و در پايين جاده قرارگرفته كه پله‌هايي نيز براي ورود به‌آن از جاده ساخته شده‌است و وجود جنگل، رودخانه، آب معدني، آب و هواي مطبوع به اين مكان جلوه خاصي بخشيده است.


* دهستان جواهرده
جواهرده در ‪ ۲۷‬كيلومتري رامسر و در ارتفاع ‪ ۱۸۰۰‬متري از سطح دريا قرار گرفته و مسير دسترسي به جواهرده از منتهي‌اليه غربي شهر رامسر بوده كه با عبور از ميان كوههاي مشجر و در امتداد رودخانه صفارود اين منطقه ييلاقي خودنمايي مي‌كند.

روستاي جواهرده درفصل تابستان به لحاظ برخورداري از آب وهواي خنك مورد استقبال گردشگران داخلي و خارجي واقع شده و امكانات اقامتي در اين منطقه براي گردشگران فراهم است.

روستاي جواهرده علاوه بر زيباييهاي فراوان طبيعي و دارا بودن چشمه‌سارها از قدمت تاريخي تيز برخوردار بوده كه وجود گورستانهاي گبري در آن گوياي قذمت تاريخي اين مكان است.


* قله ماركوه
قله ماركوه مخروطي شكل، مشجر و جدا شده از سلسه جبال البرز بوده كه در فاصله شش كيلومتري شرق رامسر و سه كيلومتري ساحل دريا و محور ارتباطي تنكابن به رامسر واقع شده است.

اين كوه صخره‌اي با وسعت ‪ ۶۰۰‬هزار مترمربع با انواع درختچه‌ها، درختان انجيلي، بلوط، شمشاد و ازگيل پوشيده شده و ارتفاع قله از سطح دريا حدود ‪ ۵۰۰‬متر بوده كه احداث ‪ ۳۴۰‬پله در ضلع جنوبي كار صعود را آسان مي‌كند.

وجود شهر كتالم، چشم‌اندازهاي زيباي آن به‌دريا، مزارع برنج و باغات چاي و مركبات در شمال قله، تسلط به تپه‌ها و ارتفاعات سرسبز البرز و روستاهاي اطراف و رودخانه نسارود در شرق به اين مكان موقعيتي ويژه بخشيده است.

در بلندترين نقطه ماركوه بقاياي يك قلعه برجاي مانده كه احتمالا محيط ديده‌باني حاكمان قديم منطقه بوده است.


Images: Mardkooh1.jpg


*جنگل دالخاني
مسير دسترسي به دالخاني از خروجي شرق شهر رامسر آغاز و پس از طي هفت كيلومتر در مسير آسفالته رامسر به تنكابن به سه‌راهي جنت رودبار مي‌رسد.

جنگل دالخاني پس از طي ‪ ۲۳‬كيلومتر درمسير ارتباطي و آسفالته جنت رودبار در كنار جاده قرار داشته كه براي احداث پارك جنگلي در نظر گرفته شده و اكنون نيز به عنوان يك تفرجگاه مهم شهر رامسر مورد استفاده گردشگران قرار مي‌گيرد.


*كاخ موزه (موزه تماشاگه‌خزر)
اين موزه در محل كاخ سلطنتي رامسر و در مجاورت غرب هتل بزرگ قرار داشته كه علاوه بر اشيايي كه به نمايش گذاشته ساختمان كاخ نيز ديدني است.

اين بنا در اوايل دوران پهلوي در ميان باغي بزرگ باشيوه معماري اروپايي ساخته شده است، سنگهاي مرمر سفيدرنگ در تزيينات خارج بنا و ستونها ومجسمه حيوانات بكار رفته به اين كاخ جلوه‌اي ويژه بخشيده است.

هم‌اكنون آثاري از هنرمندان مشهور ايران و جهان شامل مجسمه‌هاي برنزي و سنگي، تابلوهاي نقاشي و فرش در اين كاخ در معرض ديد عموم مردم قرار دارد.

محلات رامسر

توساسان
این محل در شمال شهر رامسر قرار گرفته و جز محله های ساحلی قدیمی رامسر است . توساسان دارای باغات مرکبات ،کیوی و کشتزارهای شالیزار می باشد ، در گذشته توتستان بوده و از برگ درختان توت آن جهت پرورش کرم ابریشم استفاده می کردند . خیابان بیست متری (طالقانی) توساسان را از لمتر جدا می کند . طائفه ساسانی ها از اهالی این محله اند .

آخوند محله
آخوند محله یا محله ی بازار ،مرکز تجارت رامسر که نام قدیم آن کیا کلا . شادسر بوده است . بازار ماهی فروشان ،محل برگزاری روز بازار و دیگر مراکز تجاری و میدان اصلی شهر (میدان امام ) در این محل واقع اند .

ابریشم محله
ابریشم محله یکی از نقاط مرکزی ،زیبا و تجاری رامسر است که دبیرستان معروف و قدیمی امام (اردیبهشت) و بیمارستان رامسر در آن واقع است . در سالهای قبل از 1310 این محل توتستان بوده و مردم از برگ توت درختان ،جهت پرورش کرم ابریشم استفاده می نمودند و به همین جهت به ابریشم محله معروف گردید .

لپاسر
این محل در جنوب رامسر واقع و در دامنه ی زیبای کوه قرار دارد . دارای باغات مرکبات و کیوی و مزارع چای و برنج می باشد . بقعه ی آقا سید حسن و آقا سید حسین در آن واقع است . طائفه های قربانی ،لپائی ،لپاسر رضایی و کوزه گر از اهالی این محله اند .

نارنج بن
نارنج بن یکی از محله های قدیمی رامسر بوده و به دلیل کشت زیاد نارنج در باغاتش به این نام معروف شد . حد شمالی آن توساسان حد غربی آن لاکش حد جنوبی آن لپاسر و حد شرقی آن غریب محله است ،طائفه ی معافی ازاین محله اند.

لات محله
در کرانه ی غربی رود خانه معروف صفا رود محله ای زیبا به نام لات محله قرار دارد لات در زبان محلی به ساحل کنار رود خانه گفته می شود . این محله به دلیل مجاورت در بستر رودخانه به این نام معروف گردیده ،جاده ی رامسر به جواهرده از این محله عبور می کند . طائفه های مقدم ، درجانی و حلاجیان از اهالی این محله اند .


شاه منصور محله
این محله درغرب ترکرودواقع است وطائفه ی شاهمنصوریان ها ازاهالی این محله اند . دارای باغات کیوی و مرکبات و مزارع برنج می باشد . و بقعه ی متبرکه ی خانم سیده فاطمه در آن واقع است .

غریب محله
در حد فاصل نارنج بن و ابریشم محله محله ای به نام غریب محله واقع است که ابتدای خیابان بیست متری و شهر داری می باشد .

چهارصد دستگاه
یکی از محله های شمالی - ساحلی رامسر است . این محل که جز محله های جدید رامسر بوده حدود سی سال پیش توسط شهرک خارجی شهرک سازی گردید . دارای بلوار و خیابانهای زیبا و با صفا ست و به دلیل قرار داشتن چهارصد قطعه تقریباً هزار متری در آن به چهارصد دستگاه معروف گردید ،چهار صد دستگاه به صورتی زیبا ، گل و درختکاری گردیده و در تمام فصول دارای گلهای مخصوص فصل می باشد .

طالش محله فتوک
محله ای زیبا با باغات مرکبات ،کیوی ، چای و زمین های شالیزار که به شاه منصور محله و توبن مرتبط است در این محل دو بقعه ی متبرکه به نام های آقا سید محمد و خانم سیده فاطمه قرار داشته که اهالی بدانجا مشرف می شوند .

چپرسر
در شرق رامسر واقع شده و کوه جنگلی دریا دیم در جنوب آن قرار دارد . دارای چشمه یآب معدنی گوگردی که نمک فراوان دارد ،می باشد . رود خانه ی نمک آبرود از کنار محله می گذرد .

دوسکول بن
این محل در دامنه ی کوه و تپه ی دزکول قرار گرفته و از شمال به آخوند محله و از جنوب به لات محله مرتبط می شود ،دارای باغات با صفا و زیباست . قلعه ی تاریخی دزکول که محل اختفای گنج هایی که از دل این محل بیرون آمده و دال بر قدمت قلعه و محله می نماید ،در این محل قرار دارد ،طائفه یدسکویی از اهالی این محله اند .

رضی محله
یکی از محله های قدیمی رامسر بوده و جاده ای که گیلان و مازندران را به هم متصل می کند از کنار آن می گذرد . دارای مزارع شالیزار و باغات مرکبات و کیوی است . طائفه ی رضی کاظمی از اهالی این محله اند .

دریا پشته
یکی از محله های غربی و ساحلی- کوهپایه ای رامسر بوده و مردم آنجا به کشاورزی و ماهیگیری مشغول بوده و در گل کاری مهارت دارند . جاده ی رامسر به گیلان از وسط این محله می گذرد . دریا پشته دارای پلاژی زیبا و با صفاست و به اردوگاه رامسر متصل می باشد . طائفه ی عبدالکریمی و عسگریان از اهالی این محله اند .

پردسر
محله ای است واقع در حد فاصل اشکونکوه و لات محله که جاده جواهرده از کنار آن می گذرد .

زکی محله
یکی از محله های شمالی رامسر بوده که بین توساسان و آخوند محله بازار واقع است . دارای باغات مرکبات و شالیزار بوده و خیابان شهدا که بهشت زینبیه ،گلزار شهدا و قبرستان اصلی شهر در آن واقع است از این محله می گذرد ،بهشتی که علاوه بر مردان و زنان ،دختران و پسران از دنیا رفته ی شهرمان ،تعدادی از مردان خدا ،مردان بی مدعایی که برای دفاع از کشور عزیزمان از جان عزیزشان گذشتند ،مردانی که در عین سادگی ،اخلاص ،مهربانی و افتادگی ،در میدان نبرد مانند شیران بودند وببران ،را در خود مهمان نموده و باعث افتخار وسر افرازی مردم وطن دوست و اهالی محل شده است . در زکی محله دو درخت کهنسال وجود دارد که به آقا دار معروف اند . طائفه های کاظم زکی و زکیان از اهالی این محله اند .

لمتر
یکی ار محله های قدیمی رامسر بوده و گنج های کنده شده دال بر قدمت آنجاست . در این محل باغات مرکبات و مزارع چای و شالیزار وجود دارد . لمتر از شرق به چهارصد دستگاه و از غرب به توساسان مرتبط است . بقعه ی آقا سید محمد ،کنار مسجد محل واقع گردیده است . طایفه های لمتری و لمتر محمدی از اهالی این محله اند .

تنگدره
یکی از محلات قدیمی رامسر بوده و ترک رود از کنار آن می گذرد . در دره ای زیبا قرار گرفته و خاندان اتابکی ، رامسری ، سلیمی و فلکی ها از اهالی این محله اند .

میان لات
در مسیر جاده جواهرده رامسر واقع شده و بعد از عبور از یک سراشیبی و پل که بر روی رودخانه ی زیبا و وحشی صفا رود زده شده به این محله ی زیبا با مردمانی خونگرم وارد می شویم طایفه جوربنیان از اهالی این محله اند .


اشکونه کوه
در جنوب غرب رامسر واقع و دارای قبرستان با صفا و قدیمی بوده و جاده جواهرده از کنار آن می گذرد . در مجاورت صفا رود قرار داشته و دارای باغات چای و مرکبات است.

توبن
از محله های قدیمی رامسر بوده و در دامنه ی کوه ایلمیلی قرار دارد ، دارای باغات مرکبات می باشد .

رمک
رمک در شرق رامسر است و چشمه ی آب سیاه که برای درد مفاصل مفید است در رمک قرار دارد ، دارای بازار قدیمی و معروف و بستنی های خوشمزه بوده و برج چشم انداز در آن واقع است . طایفه های کاکوان ،کاکوئی از اهالی این محله اند .

لیماکش
از مسیر کنار آبگرمهای پشت هتل که بگذریم و راه خود را به سمت کوهستان سر سبز و پر درخت ادامه دهیم به محله ی زیبا و جنگلی لیماکش و کلک ، جایی که طایفه ی لیماکشی ها از اهالی آنجایند می رسیم . در لیماکش گنج های زیادی از دل خاک بیرون آورده شده که نشان از قدمت آن محل دارد . دارای باغات مرکبات ، کیوی و ازگیل می باشد .

کرکت محله
محله ای قدیمی ااست که حد فاصل آخوند محله و رضی محله بوده و در گذشته آسیابی آبی در آن وجود داشته است . دارای باغات مرکبات و کیوی می باشد .

حیدر محله
در شرق ترکرود واقع گردیده و دارای باغات مرکبات می باشد .

کوی تعاونی
این محل به دلیل وجود تعاونی باغداران رامسر به کوی تعاونی معروف گردیده و جز محلات بزرگ رامسر محسوب مس شود وازسال 1346 به بعد بوجود آمده است . روبروی باغ معروف شاهپور غلامرضا واقع و دارای شالیزار و باغات مرکبات می باشد .

سفید تمشک
سفید تمشک در غرب رامسر قرار داشته ،از شرق به اردوگاه رامسر ،از جنوب به جنگل ،از شمال به جاده گیلان و از غرب به سورخانی محدود می باشد . دارای باغات مرکبات ،کیوی و چای م یباشد به دلیل قرار گرفتن در بلندی ، مشرف و نزدیک بودن به دریا ، منطقه ای بسیار زیبا و با صفاست .

جنگ سرا
روستایی زیبا با باغات مرکبات و چای که در هفده کیلومتری غرب رامسر واقع گردیده است .

جنت رودبار
در فاصله ی چهل کیلو متری رامسر قرار دارد و دارای زمینهای کشاورزی و باغات بوده که در آن گردو و فندق و سیب زمینی کشت می کنند . رود خانه یچالکرود از ارتفاعات جنت رود بار سرچشمه می گیرد . دارای مناطقی بسیار زیبا ،دیدنی و بکر می باشد .

بامسی
بامسی در سر راه جاده رامسر به جواهرده واقع و تا رودخانه صفا رود امتداد داشته ،دارای قدمتی طولانی است بسیار خوش آب و هوا بوده و مناظری دیدنی و زیبا دارد . در این منطقه چشمه ای با آب گوارا وجود دارد که از جای دیگری سر چشمه می گیرد و پزشکان آن را تأیید کرده اند




جواهرده


مسیر دسترسی به روستای زیبا و تاریخی جواهرده رامسر از منتهی الیه غربی شهر رامسر و از جنوب(سه راه تگزاس) منشعب گردیده و با عبور از میان کوههای مشجر و گذر از جنگلهای انبوه و سرسبز و مناظر طبیعی و زیبا،پرندگان و جانوران وحشی و شگفت انگیز و در امتداد رودخانه خروشان و وحشی صفا رود ادامه یافته و با افزایش ارتفاع در طول مسیر به تدریج نوع پوشش گیاهی تغییر یافته و از تراکم درختان کاسته می شود و در نزدیکی جواهرده کاملا از پوشش جنگلی خارج شده و در 26کیلومتری رامسر به چمنزار و بوته زار تغییر شکل داده و از این نقطه در دامنه کوههای پر برف سماموس،روستای سنتی و ییلاقی جواهرده با نمای وصف نشدنی خودنمایی می کند.بهشتی که اختلاف دمایش با شهر حدود 10تا12 درجه می باشد و در تابستان بخاطر دارا بودن آب و هوای خنک مورد استقبال هزاران توریست خارجی و داخلی واقع می شود.این مکان توسط ارتفاعات اطراف رامسر محاصره شده و چشمه ساران قابل شرب زیادی مانند چشمه های شیخان،آبعلی،سلمان،بریشی و کمربن در آن جریان دارد.جواهرده جزء معدود مناطق کوهستانی رامسر است که با وجود فاصله بسیار کم با دریا،بیش از 2000متر از سطح دریا ارتفاع دارد.در زمستان نیز این منطقه دارای جلوه های زیبای طبیعی بوده و حدود شش ماه از سال پوشیده از برف است و در تابستان اکثرا مه آلود بوده و هوایی شاعرانه و عاشقانه دارد.جواهرده رامسر یکی از شاهکارهای طبیعی خلقت خداوند بزرگ مانند نگینی گرانبها در دل کوهستانهای سرافراز البرز می درخشد.جواهرده از سه جهت در محاصره کوههای زیباست و شبیه به دره ای کم عمق بوده با عرض کم و شیب ملایم که عرض آن در اوشیانسر،اندک بوده و به تدریج از غرب به شرق بر گستردگی آن افزوده می شود.
در دامنه شرقی تپه های تاک سرود یک سر یعنی تنگدره،رمک محله،چاک دشت و سیقل محله به صورت جلگه و محلی رویایی،باصفا و مناسب جهت کوه پیمایی اهالی این ده جواهر خیز میباشد.در جواهرده مسجد آدینه ای وجود داشت که بیش از هشتصد سال از بنای آن می گذشت،البته اکنون بر اثر عوامل طبیعی و عواملی دیگر،از بین رفته و مسجدی نو بنا نهاده شده است.
جواهرده از چندین محله زیبا تشکیل شده که اکثرا در تابستان مملو از جمعیت بوده و مردم برای فرار از گرما و شرجی ساحل دریای رامسر به آنجا هجوم آورده و در پاییز بجز چند خانوار،مابقی به ساحل رامسر باز میگردند. محله های آن عبارتند از:
1-اوشیان سر،که در پایین مسجد دارالوداع قرار دارد.
2-جولاخیل که از محله های بزرگ رامسر است.
3- کربلا بنه که به سراب معروف بود.
4-سید محله که در ضلع جنوبی مسجد آقا سید سعید در رامسر قرار دارد.
5-بریشی محله که چشمه برشی در آن محله واقع است.
6-آموسی خیل که در حد فاصل میان اوشیان سر و مدرسه علمیه رامسر قرار دارد.
7- صیقل محله
8- فتوک محله

میدان جواهرده
در وسط محل،میدان جواهرده واقع است که بازار،مسجد،درمانگاه،ایستگاه رامسر و مخابرات در اطراف آن قرار دارند.در وسط میدان چندین درخت تنومند وجود دارد که از قدمت این میدان در رامسر حکایت دارد.

بازار جواهرده

در حال حاضر بر خلاف گذشته که بازار جواهرده در رامسر رونق فراوانی داشته،بجز محدود ایامی و آنهم به دلیل فراوانی توریست در جواهرده،بازار آن دارای رونق نیست.بازار جواهرده از چندین بقالی،قصابی،نانوایی،کبابی،رستوران،یک داروخانه و چند قهوه خانه به همراه میوه فروشی و سلمانی تشکیل گردیده است که در ایام پاییز و در زمستان تعطیل است.

روستاهای جواهرده

1-سلمل


سلمل در شرق جواهرده و در شمال شرقی رامسر قرار دارد و خیابان رامسر_جواهردهاز کنار آن میگذرد.سلمل از روستاهای مهم و بزرگ جواهرده است که در تابستان جمعیت زیادی در آن ساکنند و دارای بازاری است که شامل بقالی و نانوایی و میوه فروشی و همچنین مرغداری است.


2-زوریک

زوریک در جنوب شرقی سلمل و بالاتر از مدکوه و در جنوب رامسر واقع است و دارای قبرستان قدیمی و بقعه ای است که دو امامزاده بنام های سید فاضل و سید فضل در آن مدفونند،میباشد.

3-کنارود

کنارود در کمره کوه قرار گرفته و در آنجا انواع حبوبات،گندم و جو کشت می شود و دارای باغات فندق و گردو است.

4-پایین مازو

پایین مازو یا ون میزی یکی از روستاهای کوچک جواهرده است که به علت قرار گرفتن در دامنه کوههای بلند رامسر و وجود تپه های سبز اطرافش و همچنین وجود درختان کوهستان بابران و مشرف بودن به دره ای عمیق از زیبایی خاصی برخوردار است.محصولاتش گردو،فندق،سیب،گلابی،سیب زمینی و لوبیا است.

5-جیرکوه(کوه پایین)

جاده جواهرده_رامسر از وسط جیرکوه میگذرد.در گذشته مردم در تمام فصول سال در جیرکوه ساکن بودند ولی در حال حاضر بجز چند خانوار،مابقی در فصول سرد سال آنجا را ترک میکنند و در فصل گرما دوباره بدانجا کوچ میکنند.

6-جورکوه(کوه بالا)

جورکوه هم،مانند کوه در زمستان بجز چند خانوار،خالی از سکنه است ولی در تابستان بسیار پر جمعیت میشود و در نیم کیلومتری جیرکوه واقع بوده و دارای باغات فندق و گردوست.

7-مدکوه

مدکوه دارای دو چشمه میباشد که در رامسر معروف است و روستا را به دو قسمت تقسیم می کند.در جنوب شرقی زرودک واقع شده است ودارای باغات فندق و گردو است.

8-چوتوک

چوتوک در دامنه شرقی ورگ چال (گودال گرگها)واقع بوده است و در زمستان خالی از سکنه است.دارای مناطق دیدنی و جذاب است.

9-فیلیک دم

فیلیک دم در دامنه شرقی تپه تنگدره سر راه جواهرده به رامسر واقع است و در گذشته آسیاب آبی بسیار دیدنی و زیبایی در کنار رودخانه این روستا وجود داشت.دارای مناطق زیبا و دیدنی است.

10-بازارش

بازارش مابین کوه و دره قرار گرفته و بسیار دیدنی است.دارای اسخر پرورش ماهی قزل آلا و استراحتگاهی زیبا میباشد.ضمنا شیر سنگی که یکی از آثار تاریخی و شاید هم طبیعی جواهرده ،رامسر باشد نیز در نزدیکی بازارش قرار دارد.در بازارش گورهای گبری فراوان به چشم می خورد و حکایت از آبادانی منطقه در زمانهای گذشته می نماید

منبع: شهر من رامسر


ساداتمحله و کتالم


ساداتمحله شهری است واقع در شرق رامسر که در گذشته نه چندان دور،قریه ای بیش نبود و تا اوایل قرن چهاردهم معروف به معاف محله از توابع گرجیان به شمار می آمد و بیش و کم نیز سیدمحله یا ساداتمحله به کار می رفت اما از آن به بعد به ساداتشهر اشتهار یافت.اسناد و اوراق خطی متعلق به دو سه قرن پیش حاکی از این است که ساداتمحله وجود نداشت و سادات این محل در برشی مقیم بودند(برشی از توابع کتالم است)و به سادات برشی موسوم بودند.هیچ قباله یا سندی در دست نیست که وجود محل یادشده را در آن عصر تایید کند.برشی که در گویش محلی به بیرشی معروف است در حد فاصل بین ساداتشهر و کتالم قرار دارد و اکنون یکی از محلات ساداتشهر است.ضمنا در جواهرده رامسر نیز یک محل دیگری به این نام وجود دارد که محلی بسیار زیبا است و دارای آبهای شیرین بسیاری است.

هوای ساداتشهر مانند نقاط دیگر معتدل و مرطوب است و اراضی آن اغلب شوره زار و کمتر مستعد کشاورزی میباشد.وجود آبهای گرم معدنی(شرح آن در بخش آبهای معدنی رامسر آمده است)و رسوبی که در مسیر راه از خود بر جای می نهد،سنگهای آهکی و تلخ آبها باعث نامستعد بودن اراضی مجاور است.

پیش از تاسیس شهرداری آب آشامیدنی مردم از یک حلقه چاه آب شیرین واقع در کندسر ساداتشهر،و نیز از چشمه آب شیرینی که در همان حوالی جریان داشت،تامین می شد.

چاههایی که در بقیه نقاط این محل حفر می شد آب شور از آنها بیرون می آمد و امروزه هم اگر کسی بخواهد مبادرت به حفر چاه نماید باز هم آب آن چاه شور است و این از ویژگی های خاک ساداتشهر رامسر است.قلت آب آسامیدنی سالیان سال است که مردم این محل را رنج می داد تا اینکه با تاسیس شهرداری در این منطقه مردم با ایجاد تاسیسات مدرن لوله کشی آب از بی آبی نجات یافتند.

کتالم شهری نوبنیاد است که تا قبل از سنه 1320هیچ قریه یا آبادی در آن موضع وجود نداشت و اراضی آن اغلب بایر و علفزار احشام بود.بعد از آنکه کارخانه چای در آن دایر گردید،به صورت منطقه ای مسکونی درآمد و با شتابی روز افزون روی به آبادانی نهاد و در اسرع وقت مبدل به شهری آباد گردید.محتملا وجود آبهای راکد برکه ها سبب گردید آنجا را کتالم بنامند.در مورد محدوده معالیت شهرداری کتالم که به مساحت نوزده کیلومتر مربع میباشد.از سمت شمال تا ساحل دریا رامسر،از جنوب تا دامنه کوه رامسر،از شرق تا رودخانه نسارود و از غرب تا تلخ رود رامسر بوده و محلات زیر را که تمامی آنها جزء حومه رامسر هستند را در بر می گیرد:ساداتمحله،برشی،پیازکش،طالش محله،کوزه گر محله،کردمحله،مشاکلایه،میانحاله،نیاسته،تالارسر،مارکوبن،تجن و پوده.

در میان محلات یادشده کوزه گرمحله از قدمت بیشتری برخوردار است
منبع: شهر من رامسر


غارهای دیدنی و تاریحی رامسر

غارهای زیبا و دیدنی و تاریخی رامسر عبارتند از :

غارگرگرلوکا:

این غار دارای شیبی تند بوده و در منطقه صعب العبور از ارتفاعات کوه ایلمیلی با دیواره های صخره ای قرار دارد . لوکا به زبان محلی به سوراخ و شیار گفته می شود . این غار عجیب بسیار زیبا و دیدنی است .

غار یاغی لوکا :

غار یاغی لوکا دارای شیبی 95 درجه بوده که دهنه بالائی غار سه متر می باشد و حدود هزار متر از سطح دریا ارتفاع داشته و در شمال غربی رامسر واقع است .

غار بام بامه :

این غار در جنوب هتل و جنوب غربی محله رمک در میان جنگلهای پوشیده از درختان کهنسال در فاصله دویست متری دامنه کوه قلعه بند قرار گرفته است .دهانه آن بشکل مثلث بوده و حدود 40 متر عمق دارد و احتمالا در گذشته محل اختفای اشیای با ارزش و عتیقه بوده است . غار بام بامه دیدنی , ترسناک و از عجایب رامسر محسوب می شود .

غار شب پره چال :

این غار به علت وجود شب پره ( خفاش ) فراوان و آویزان در داخلش به این نام معرف شده است و می گویند راه مخفی قلعه های اطراف بوده است . غار شب پره چال هم زیبا و دیدنی است به شرطی که از خفاش ها نترسید.

منابع:
_مازند نومه
_
جاذبه های گردشگری

_ساحل شهسوار

تهیه و تدوین : مهدی صمدی

بقعه آقا جان گل

بقعه آقا جان گل

یکی از مقبره هایی که در تنگدره رامسر در کنار تصفیه خانه آب رامسر قرار دارد، بقعه آقاجان گل است. این بقعه زگالی است و قدمت آن کم تر از بقعه سید خرم کیا می باشد. این بقعه در ابتدای تنگدره در سراشیبی قرار دارد که به میدان اصلی تنگدره می رسد. فاصله آن از بقعه سید خرم کیا حدود صد و پنجاه تا دویست متری است.

آقاجان گل کیست؟

به نظر می رسد که اگر آقاجان گل یکی از سادات محترم منطقه نبوده باشد، بی گمان یکی از سرداران و بزرگانی است که به سبب همراهی با سادات و یا رهبری قیام های مردمی در دل این مردمان جا گرفته است و بقعه و بارگاهی برای وی ساخته اند.

از آن جایی که در منطقه تنها سادات دارای بقعه و بارگاه هستند ، می توان این مطلب را تقویت کرد که وی از سادات محترم بوده است و از آن جایی که بر خلاف مقبره سید خرم کیا که به سبب نوعی دفن وی که پا ها به سوی قبله است و از سادات زیدی مذهب بوده است ، آقاجان گل سیدی شیعی بوده است. از سوی دیگر بنابر نقل شفاهی مردم بومی ، قبر وی نسبت به سید خرم کیا جدید تر است. بنابر این می توان گفت که وی از کسانی است که در دوران صفوی به بعد می زیسته است. از این رو محتمل است که قیام وی ارتباطی به آشوب هایی دوره اخیر به ویژه دوره نادری داشته باشد.

برخی وی را بر خلاف آن چه در افواه مردم است به آقا جهان قلی بیگ نام گذاری کرده و بر اساس آن حتی نوشته بر در ورودی آن نهاده اند. این گونه تصرفات پیش از آن که مساله ثابت شود خود محل اشکال است. این اشکال هنگامی تقویت می شود که به بازی با تاریخ واقعی منجر شود ، چنان که با تغییر جهت قبر سید خرم کیا آثار دوره زیدی گری مردم منطقه به دست فراموشی سپرده می شود و این هرگز با حفظ آثار فرهنگی و تاریخی هماهنگی و هم خوانی ندارد.

به هر حال نام گذاری به آقاجان در منطقه امری عادی است و حتی سادات را به این نام می خوانند. شگفت این که گل به عنوان نام در این منطقه هنوز رواج دارد و گل آقا نمونه زنده ای است که صابر فومنی بر خود به پیروی از روش گیلانیان بر گزیده است. بنابراین نیازی نیست تا ما آقا جان گل را به آقا جوان و یا آقا جهان و یا گل را به قلی و یا قولویه تغییر دهیم تا با مزاج دیگران به ویژه تهرانی ها خوش آید. نیازی نیست تا اربه کله را به خرمالو کلایه تغییر دهیم ؛ زیرا اربه به معنای خرمالوی وحشی و جنگلی و یا کله به معنای کلایه در زبان گیلکی رامسری این گونه تلفظ می شود. به هر حال این شخص آن چنان مردمان از دیرباز می خواندند همان آقا جان گل است و بگذاریم تا همین گونه باشد تا در آینده اگر سندی و مدرکی به دست آمد بدانیم متعلق به کی و کجا بوده است.

شگفت آن که نام پدر بزرگ نویسنده آقاجان بوده است و در علت نامگذاری وی گفته اند که وی را هفت خواهر بوده است و برای محمدتقی خان فرزند پسری نبوده است. هنگامی که وی به دنیا آمده است همه او را به آقاجان خواندند و معروف به آقاجان شل آقاخانی شد. بنابراین بعید نیست که شخصی به نام آقاجان بوده باشد. به ویژه که این نام در افواه مردم دلالت بر بزرگی مقام و منزلت می کند. از این روست که فرزندان پدران خویش را آقاجان می خوانند و این گونه به وی احترام می گذارند. در حقیقت نهایت احترام و تعظیم با خواندن وی به آقاجان انجام می شود. بنابراین دور نیست که نام وی همان آقاجان باشد یا به این نام و لقب معروف و مشهور بوده باشد.

وی در افسانه ها و تصویر مردم همچون کاوه آهنگر است که بر دشمنان عدالت شورید و سالیان متمادی که برخی به هفت از آن یاد کرده اند در ایلمیلی و پتک به سر برده و آن جا را پناهگاه ساخته و بر حکومت وقت شوریده و متمرد و یاغی بوده تا این که در مزار خویش شهید شده است.

اما آقا جان گل و یا آقاجان گله کیست ؟

می گویند که آقاجان گل در پوتک (پتک) به کار سلمانی مشغول بود و در آن جا روزگار می گذارند. وی به دلایلی بر ضد دولتی ها و امیران و حاکمان محلی در سده های 9 یا 10 هجری قمری قیام می کند و به یاغی گری روی می آورد و متمرد می شود. حمله ها و هجوم های وی که به دفاع از مردم یا آیین ایشان انجام می شود ، حاکمان را خوش نمی آید. از این رو مورد تعقیب حاکمان و امیران زورگو قرار می گیرد. در یکی از مبارزه ها دژ خود را در ایلمیلی و پتک از دست می دهد و برای فرار از دست دولتی ها خود را به دشت می رساند. دولتی ها و حاکمان وی را تعقیب می کنند و او با یاران اندکش خود را از پتک (پوتک) از راه توبن به شل محله ( بازار آن که در کنار رود خانه و باغ کنونی محمدتقی خان شل آقاخانی ) می رساند و در نبردی نابرابر در شل محله یک دستش قطع می گردد و به سوی تنگدره می گریزد و یا می کوشید خود را به دژ دیگری در منطقه دژکول در همان چند صد متری برساند ولی با قطع دست در بازارگاه شل محله از سوی تعقیب شوندگان بسیار ناتوان تر از آن است که خود را از گروه تعقیب کنندگان رهایی بخشد و در نهایت در بالای تپه تنگدره که به سوی دژکول می رفت کشته می شود و در همان جا از سوی دوست داران و علاقه مندانش دفن می شود و بارگاهی بر سر قبرش می سازند که هنوز هم پناهگاه مبارزان و عاشقان عدالت و ایمان است.

اگر بپذیریم که آقاجان و یا آقا جوان و یا آقا جهان بیگ نام درست وی بوده است و این واژه یاغی که کلمه مغولی است از سوی آنان بر او نهاده شده است می بایست بپذیریم که وی سرادری بزرگ بود که بر ضد مغولیان ایستاد و حاضر نشد تا حکومت ایشان را بپذیرد و در این راستا به علت ایمان و دین به مقابله پرداخت و شهید شد.

پتک (potak) رامسر

پتک، مرزبان قلمروی کیایی


هنگامی که سید شاه احمد کیایی از شاه نشین کوه ( شیطان کوه و بام سبز کنونی) به دورترین نقطه شرقی قلمروی خویش می نگریست، دژ ایلمیلی را به چشم می دید که در کناره دریا نشسته است. این دژ که آخرین نقطه مرزی دولت کیایی بود، می بایست دولت کیایی را از حملات پیاپی دولت صفوی در امان می داشت. به ویژه آن که دولت صفوی کیا محله را به آخوند محله تبدیل و افزون بر پادگان بزرگ در تنکابن، حملات فرهنگی خود را به مذهب زیدی و اسماعیلی آغاز کرده بود و مدارس بسیاری را در آخوند محله به وجود آورده و ملا ها و آخوندهایش را به همه جا از گیل و دیلم و اشکور روانه داشته بود. هر چند که کیایی ها به زودی مذهب تشیع دوازده امامی را برگزیدند ولی می کوشیدند از استقلال دولت کیایی در برابر دولت صفوی مقاومت کنند. تا پیش از این شاه اسماعیل و شاه طهماسب کاری به کار کیایی های گیلان به حرمت میزبانی شاه اسماعیل و کمک های نظامی وی برای چیرگی بر آذربایجان از یاد نبرده بودند. به ویژه که شیخ زاهد شیخ بزرگ و استاد شاه اسماعیل در آن منطقه زیسته بود و به حرمت وی بارگاهی نیز در شیخ زاهد محله چابکسر در مرز شرقی دولت کیایی برای او ساخته بودند.

هر چند که شاه احمد کیایی برای دفاع از مرز و بوم خویش به دژ ایلمیلی بسنده نکرده بود و در پس آن در رانکوه دژی مستحکم بنا کرده و یکی از نزدیکان را در آن گمارده بود با این همه ایلمیلی و دژ آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود. همان گونه که از شاه نشین می توانست تا انتهای قلمروی خویش یعنی در 75 کیلومتری را ببیند و دشت و جلکه و تحرکات نظامی آن را زیر نظر داشته باشد، همان گونه دژ ایلمیلی که در کنار دریا نشسته بود از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. از این کوه هر بیننده ای می توانست دژ مارکوه و دشت های آن را تا تنکابن مرکز و پادگان نظامی دولت صفوی را بنگرد و حتی کوه های بارفروشان(بابل) نیز از آن چکاد به چشم می آمد.

ایلمیلی از آن رو اهمیت ویژه می یافت که تنها راه عبور ممکن در کناره بود. کوه و دریا در آن جا به هم می پیوست و تنها راه عبور آن بود که از کنار دژ و بر بالای کوه رفته و خود را به آن سو رساند. از این رو گلوگاهی بود که هر کسی نمی توانست به سادگی از آن عبور کند. از دیر باز این کوه مرز گیلان و مازندران بوده است. جنگ های هفت ساله آن معروف است. مناطق جنگ سر و سامان رود و روستای دیگر پیرامونی آن از اهمیت فوق العاده برخوردار بود. ایلمیلی دارای راه گریزی در میان کوه بود که به ساحل ختم می شد و دژبانان می توانست در هنگام خطر خود را به دریا رسانده و با کشتی و قایق از آن جا بگریزند و یا امکانات وارد آن سازند.

پتک (potak) روستایی است که در کنار دژ قرار داشت. این روستا بخش وسیعی را شامل می شد که می توان از رنگه (لنگه ) پشته و دیسر و جنگ سر به عنوان آبادی های وابسته به آن یاد کرد. از آن جایی که دشت قابل اسکان نبود و باتلاقی بود، هیچ کسی را توان آن نبود که در آن ساکن شود. مردمان این روستا به دامداری مشغول بودند. بیش ترین ساکن در گذشته در کوه ایلمیلی و اشکونوکوه و لیماکش و گرجیان ساکن بودند و از آن فرود نمی آمدند. تنها گاه در فصل زمستان گله های گاو و گوسفند را به دشت می آوردند تا در میان انبوه درختان وحشی بچرند.

راه شاه عباسی از میان آن می گذشت و از آن جا به تنگدره و آخوندمحله می رفت. شاه عباس این راه را زمانی ایجاد کرد که گیلان را به تصرف خویش در آورد و دژهای ایلمیلی و رانکوه و سپس خود لاهیجان را فتح کرد و شاه احمد از شهر گریخت و سپس اسیر و در زندان قهقهه به بند کشیده شد.

این دژ در عصرهای هرج و مرج دوره شاه محمود افغان و نادری به دست دزدان افتاد و همانند دژ دزکول مرکزی برای غارتگران و چپاول کنندگان مال و منال مردمان تبدیل شد و کم کم همانند دیگر دژها همانند دژ دزکول و مارکوی (مارکوه یا مارد و یا مردکوه ) از میان رفت و چیزی از آن نماند.

پتک روستای بسیار پرجمعیت و آباد بوده است. مردمانش از گالش های کادوسی و مبارز هستند و در جنگ آوری همانندی نداشته و ندارند. البته برخی از اقوام دیگر از اشکور و گیلان در آن جا ساکن شدند. به نظر می رسد که ایلمیلی منسوب به قومی باشد که به نام میلی معروف و مشهور بوده اند و از ایلات معروف ساکن در پتک بوده اند که جز نام کوهی از آن یادگاری نمانده است.

پتکی ها پس از آن که دشت به سرزمینی قابل سکونت در آمد به آن جا کوچ کرده و به کشاورزی و شالیکاری پرداختند. برخی در پتک مانده ولی آنان که به دشت آمدند در کنار دریا و کوه ایملیلی ساکن شده اند. این گروه که از پتک برای کشاورزی آمدند به فتوکیان یا پتکیان معروف شدند. گروهی از رانکوه و اوشیان نیز به منطقه کوچ و در آن ساکن شدند.

دو دوره در تاریخ ایران به عصر کوچاندن اقوام معروف و مشهور است، یکی دوره شاه عباسی است که اقوام بسیاری کوچ داده شدند و دیگر در عصر رضاه شاه پهلوی که او نیز سیاست های عباسی را برای تحکیم قدرت و ایجاد اختلاف میان دشمنان اتخاذ کرد. شاه عباس برای این که قدرت کیایی ها را در منطقه سرکوب کند گروهی از کردهای عمار لو را به منطقه گیلان کوچ داد. وی نیز پس از آن که گیلان را به تصرف در آورد ، گروهی از تالشی ها را که در غرب گیلان می زیستند و مخالف دولت به پیش گیلان بودند به شرق گیلان یعنی منطقه نفوذ کیایی ها کوچ می دهد. تالشی ها در مناطق مختلف به پیش ساکن می شوند که از آن جمله گروهی هستند که در منطقه مرزی دولت کیایی سابق ساکن می شوند تا دوستداران کیایی را مهار کنند. از این رو برخی از تالشی ها در دژ ایلمیلی و پتک ساکن می گردند. آنان بعدها به همراه برخی از پتکی ها به دشت می آیند و تالش محله خود را بنا می گذارند. تالش محله دیگری نیز در منطقه شرقی رامسر ایجاد می کنند و برای آن که دو تالش محله از هم بازشناخته شود، تالش محله پتک به عنوان جدا سازی مطرح می شود. این گونه است که تالش محله فتوک یعنی کوی تالشی های ساکن محله پتک ایجاد می شود.

خواندمیر در تاریخ خویش به گالش های پتک اشاره ای کنایه ای دارد. آن گاه که هزار اسب به سوی تنکابن گریخت، امیر تنکابن به دستور تیمور در پی او آمد وی به سوی گیلان گریخت ولی در منطقه ای که از آن به جنهم دره یاد می کند به دست دو تن از گالش های می افتند و کشته می شوند. خواند میر می نویسد که علت قتل شاه هزار اسب جامه های گران بها و مال و اموالی بود که هزار اسب به همراه داشت.

به نظر می رسد که وی می خواست از باتلاق کناره کوه و دژ ایلمیلی بگریزد ولی به دام ایشان می افتد. اردوگاه کنونی در منطقه باتلاقی قرار داشت و زمین های آن بسیار پر آب بوده است از این رو حتی شالیکاری در حال حاضر با کمبود آب در جاهای دیگر به سختی امکان پذیر بوده است. هزار اسب در این دره کناره کوه ایلمیلی گرفتار و به دست گالشان کشته می شود.

پتک از شمال به کوه ایلمیلی از جنوب به دیسر و رنگه پشته و از شرق به تنگدره و توبن و از غرب به جنگ سر محدود می شده است.

پتک به دو بخش کهنه پتک و تازه پتک تقسیم می شود. در کهنه پتک دو بقعه آقا سید محمد و سیده فاطمه، جدای از هم و در فاصله معین در این روستا قرار دارد و مردم از دور و نزدیک به این بقعه به قصد زیارت جمع می شوند و وجوه نذری در آن می نهند.

در دوره خفقان پهلوی اول که انقعاد هر نوع مجالس وعظ و سوگواری ایام محرم ممنوع بود کسانی که شیفته عزای حسینی بودند بدان جا که به دور از دسترس ماموران بودند می رفتند و مجالس عزاداری برپا می کردند.

مردم تنگدره و لات محله رامسر برای این دو امامزاده احترام خاصی را قایل می شوند و هر ساله برای عزاداری به ویژه در ماه صفر به آن جا رفته و آش پخته و مجالس روضه برپا می دارند.

چند سال پیش در پی جاری شدن سیل چندین سکه طلا مربوط به عهد سامانیان ضرب نیشابور پیدا شد. آقای حاج محمد لاریجانی که یکی از آن سکه ها مشاهده کرده بود مشخصات آن را چنین بیان داشته است که در یک سوی سکه کلمه لا اله الا الله و محمد رسول الله و در سوی دیگر آن به خط کوفی کلماتی حک شده بود که مربوط به عهد امیر منصور سامانی ( چهارم هجری ) می شده است.

این ها نشان گر آن است که پتک از سابقه تاریخی برخوردار بوده و از گذشته های بسیار دور مسکونی بوده است. به نظر می رسد که دستکم از عصر نخست اسلامی مسکونی بوده است

لپاسر جواهرده رامسر

لپاسر جواهرده

آب فراوان و خاک خوب این دشت را بی اندازه زیبا کرده است. از هر سو علف و گل و گیاه است. بوته های گون در دامنه نشسته اند و در دشت علف های بلند آشیانه ساخته اند. آب آن اندازه است که خاک را نرم و گلی می کند و جز در تابستان همه جا آب و گل می شود و پا در گل می ماند. بی خود نیست که آن را لپاسر گفته اند. بی گمان پاهای بسیاری را لپ کرده است و در کام کشیده و نگذاشته است که آسانی گام بر دارد. مکانی و سرایی است که پاها را به کام می کشد و لپ لپ می خورد. در رامسر هم جاهای چندی را به خاطر همین باتلاقی بودن لپاسر می گفتند. یکی در کنار ارودگاه و یکی رو به رو شیلات و یکی کنار شهرداری رامسر. این چند جا را من می شناسم. البته در حال حاضر آب در رامسر و باراندگی آن اندازه نیست که این باتلاق های کوچک باقی باشد. حتی چند اسل و سل هم که در تالش محله فتوک ( پتک آهنگران ) هم بود از میان رفته است و بی آب شده است و کشاورزی و شالیکاری را با مشکل مواجه کرده است.
جوانانی برای گردش به کوه زده تا لپاسر آمده اند، در کلبه های گلی و چوبی جا کرده اند. همهمه و شادی ایشان همه جا را فرا گرفته است. لطیفه گویی شان گرفته است. می گویند و می خندند. برخی ترانه های محلی را می خوانند. وارد که می شوم . سلام و احوال پرسی و آشنایی گرفتن انجام می شود. آن طور که باید و شاید من آن ها را نمی شناسم ولی آنان به شکل و شمایل می فهمند که چه کسی هستم و فرزند چه کسی می باشم. مردان تیز هوش و زیرک که با نگاهی جد و آباء ات را در می آورند. از ردیف چشم می گویند که فرزند کی و بردار کی هستی. این همان علم انساب است که دیر زمانی هنری بوده است و راهی برای درآمد؛ زیرا بسیار بودند که در باره بچه خود تشکیک می کردند و علم ژنیتک و این حرف ها که نبود. این جا بود که علم و هنر قیافه شناسی به کمک می آمد و معلوم می کرد که نسب فرزند به چه کسی باز می گردد. جالب این که واژه ژنیتک در زبان یونانی به معنای پیشانی است. در یونان باستان مردانی بودند که با نگاهی به پیشانی این تشخیص هویت را انجام می دادند و حالا علم هم با نگاهی به چینش و توالی اسیدهای آمینه در ساختار ژنتیکی و ترکیبات آن می فهمد که این بچه فرزند کیست؟
جمعی دور آتش نشسته بودند و شعله های سرخ و فروزانش تا نزدیک سقف بالا می رفت. گرمای آن در این شب های تابستان تن را گرم می کرد. سوز سرمای زمانی خود را نشان می دهد که شخص بنشیند و آرام گیرد. سرمای مطبوع ای است به شرطی که در کلبه و یا در کنار آتش نشسته باشی وگرنه در این ارتفاع چهار هزار متری آدم به خودش می پیچد و می لرزد. غذایی آوردند و به عنوان مهمان ناخوانده ای از من پذیرایی کردند.
غذا را می خورم. املت هم غذایی ناب و نایابی است. در سفرهای پیشین که تا قزوین دست خالی رفته بودم همواره مهمان ناخوانده چوپانان و روستاییان اشکور بودم. البته شده بود که چیزی هم گیرم نیافتاده بود. یادم می آید روزی به قصد سماموس از سرخ تله بالا رفتم و در خط راس آن حرکت کرده و سه ساعته خود را به چکاد رساندم. تیرماهی بود و سوز سرمایش مرا به درون امامزاده کشاند. نه آبی بود و نه غذایی. باید می رفتم از یخچال طبیعی یخ برمی داشتم و با آتش آب می کردم. این تنها راه رفع تشنگی است. هر چند وسیله در آن جا بود و می توانستم این کار را بکنم ولی به خود باورانده بودم که باید شش ساعته به چکاد بروم و برگردم. الان بیش از سه ساعته و یا چهار ساعتی بود که وقت خود را سپری کرده بودم. به سرعت از همان سرازیر تند به سوی باغ دشت سرازیر شدم . سنگ های زیر پاییم سر می خوردند و من هم گاهی چون سنگی به سوی پایین کشیده می شدم. وقتی خود را به ته دره رساندم آبی خوردم ولی گرسنگی بیشتر فشار آورد. معده ام به شدت فشار می آورد. پوست هندوانه ای دیدم. به گمانم مصرفی گردش گرانی بود که با خود همه چیز را داشتند. پوست را به ولع ای خوردم. فکر می کنم از هر خوراک و غذایی بهشتی تر می نمود. کمی که رمق گرفته بودم به سره ای رسیدم و گله های گوسفند و ماستی تعارفی نوشیدم .
این گالش ها همواره دست و دل باز بوده و هستند. بارها مهمانشان شده ام. البته چنان که گفتم از پوست هندوانه و خربزه هم نگذشته ام. البته در موردی در مهران نزدیک بود خرچنگ مرده هم بخورم ولی حالم به هم خورد و از شدت ضعف بی هوش شدم و ساعتی بعد که هوش آمدم خود را در کلبه روستایی چوپانی از روستای پیرمحمد دیدم. آنان روزهایی از من پذیرایی کردند و مرا به پای شکسته به درمانگاه بردند. همه داستان را در یک وقت دیگر می گویم.
با این افکار می خوابم. هنوز خورشید نزده است نمازم را می خوانم راهی می شوم. تا سماموس راهی نیست ولی تا انسانیت راهی بس دور و درازی است. سفر تنهای هم خوب است وهم سخت است و هم بد. بدی اش آن است که افتادی دستگیری نداری . خوبی اش این است که خودت هستی با خودت. همگام و همراه و همدل پیدا کردن برای سفر مشکل است. آدم در سفر با افراد عجیب و غریب آشنا می شود. آن هایی که به نظر خوبند در سفر سرشت و سیره خود را نشان می دهند . بی خود نیست که پیامبر اکرم درورد خدا بر او باد می فرماید باید همسفر و یا همسفره مردمان شوی تا آن ها را بشناسی .
می روم تا آبی از چشمه بنوشم. آبی سرد و خنک که جان آدمی را بیدار می کند. آب سیاه لپاسر سمام معروف است. مادرم می گفت که درمان بیماری به ویژه بیماری سنگ کلیه است. این را از دیگران هم شنیده ام . سعی کردم بیش از یک لیوانی بنشوم . حتما نباید خدای ناکرده سنگ داشته باشی تا آن را بنوشی . می گویند پیشگیری بهترین درمان است. ما هم پیشگیری می کنیم . آب بسیار می نوشیم تا بیمار نشویم. به امید خدا. بسیاری از کسانی که به سوی لپاسر می آیند همراه با سفارش های چندی هستند که دست کم بطری از این آب برایشان برده شود. اثر درمانی آن مجرب است و بسیار کسانی هستند که می گویند به این آب درمان شده اند و سنگ انداخته اند. وقتی کسی می گوید به لپاسر می آید همه سفارش خود را می گویند. مانند آن است کسی به زیارت آستانه های مقدسه می رود که خواسته ها دارند و حوائج و آرزوی دعا و خیر.
مادرم می گفت: تنها آبش درمان نمی کند. برای این که آن آب درمان کند همان آب و هوای کوهستان لپاسر لازم است. باید مدتی در آن جا ماند و آب درمانی کرد. خوب . هوای این جا گرم است و حرارت روزش تشنگی را افزایش دهد و آب خواهی را دو چندان کند. فکر می کنم بیش از سی لیوان آب مصرف می شود. با آن که خنک و سرد است ولی همان اندازه آفتابش سوزان است. بی خود نیست هر کس به لپاسر می آید برنزه می شود. این هوا و این تشنگی و این آب خوردن باید کار دست آدم بدهد که همان درمان و افتادن سنگ است.
به نظرم آمد علت دیگری داشت که مادرم ناخواسته بدان اشاره کرده است. کسی که این راه پنج و شش ساعته سربالایی را بالا می آید و این قدر به کلیه خودش فشار می آورد و آب می خورد آهن هم در بدن داشته باشد می افتد چه برسد سنگ .
از کوه بالا می کشم . سربالایی آن تند و تیز نیست . شبیه همان خط راس سرخ تله تا قله اصلی سماموس است. به آسانی می توان به قله رسید. راهی است که دخترها هم می آیند. در اوائل انقلاب دختر سمپات های گروه های کمونیستی و چریکی همیشه از جورده تا لپاسر را می آمدند. گروه گروه دختر و پسر بود که در لپاسر اردو می زد و با شعرهای چون این راه دور و دراز را کوتاه می کردند. هنوز آوازشان در گوشم است. در این تنهایی همه چیز به سوی آدم می آید از خاطرات دور و نزدیک.
یادم می آید که روزی با گروهی به لپاسر آمدیم . چایی داشتم و ولی کتری و قوری همراه نداشتیم . دیکی رویی آن جا افتاده بود. خوب شستیم و در آن چایی درست کردیم و از قوطی های کنسرو لوبیا هم به عنوان لیوان استفاده کردیم. آدمی وقتی در مشکلات قرار می گیرد و یا کاری را می خواهد انجام دهد کوه را از جلوی پایش می کند چه برسد که اگر پای شکم به میان آید. این خوردن همه چیز را آسان می کند. دیک سیاه افتاده را شسته و از گون آتش ساختیم و آب را جوش آوردیم و چایی درست کردیم و برای لیوان هم از قوطی لوبیا استفاده کردیم این یعنی بهینه سازی و یا هر چیز دیگر که می خواهی نامش را بگذاری .
قله نزدیک است. باد سردش را در خود احساس می کنم. روشنایی یخچال هم تو چشم می زند. سوی چشم آدم را می گیرد و این دو چشم من گاه بی سو می شود. آفتاب بالا آمده و تو چشم می زند.
خلیل منصوری

شل محله

شل محله، محله ای کهن از رامسر

شل محله(shel) در شرق ترکرود ، از قدیمی ترین محلات رامسر است. ساکنان وی از نخستین کسانی بوده اند که در دشت ساکن شده اند. پیش از آن که کسی بتواند در دشت رامسر ساکن شود، دشت در میان باتلاق ها و اوسل (سل به معنای سد و او به معنای آب یعنی سد آب ) گرفتار بوده است. بارش های شدید باران و وجود آب های رو زمینی و زیر زمینی امکان این را نمی داد تا کسی ساکن دشت شود. از این رو بسیاری از مردمان در مناطق پیرامون دشت ساکن و تنها برای دامداری به دشت می آمدند و یا در تابستان ها برای کشاورزی به دشت کوچ می کردند. خانه ها در اشکونو و یا پتک و دسر و جنگ سر و لیماکش قرار داشت.

مردمان شل محله که در اصل ساکن شل محله جواهرده بودند، برای استفاده از جلگه به سوی دسر و پتک آمدند و ساکن در دشتی شدند که در کنار ترکرود قرار داشت و به سادگی می توانستند از ماهی گیری در رودخانه استفاده کنند و از شالیکاری بهره برند. از این رو شالی در شل محله و دشت های اطرافش افزایش یافت.

شل محله ای ها در اصل مردمانی عرب تبار ساکن قزوین بودند که در سده سوم و چهارم هجری به اشکور و مناطق شمالی کوچ کرده بودند. تبار ایشان نشان می داد که برای تبلیغ دین به منطقه آمده بودند. آنان مسجد آدینه را که معبد زرتشتی و یا متیرا و یا آناهتیا بود بنا کردند و مردمان را به اسلام فراخواندند. سالیانی بس بلند در جواهرده زیستند و به دامداری مشغول شدند.

از نامدارترین ایشان شل شریف است که به آموزش دینی به اصفهان رفت و در نزد بزرگان آن جا تلمذ کرد. وی از شیوخ صاحب اجازه به علامه مجلسی است و شیخ نیز به وی اجازه حدیث می دهد. در دوره صفوی برای دعوت زیدیان گیلان به کیا محله رامسر کوچ می کند و به عنوان شیخ الاسلام منطقه کبا محله را به آخوند محله تبدیل می کند. از فرزندان وی شخصی به نام زین العابدین است که در بقعه در سرخانی دفن است.

ساکنان شل محله جواهرده بعدها بخشی به دستور امرای تنکابن به این منطقه برای دفاع از کیان حکومت آنان کوچ می کنند. به نظر می رسد که وجه تسمیه ایشان به شل از آن رو بوده است که گروهی تیرانداز و یا تیراندازان نیزه کوتاه بودند. تبرهایی نیز داشتند که بدان به سوی جانوران پرتاب می کردند. نمونه ای از آن هنوز در اختیار نویسنده است. گروهی که به شل محله تنکابن کوچ کرده اند در محله به همین نام ساکن شده اند و در میان ایشان پهلوانان به نام پا به عرصه وجود گذاشته است.

رستم خان از خان های به نام ایشان است که سلطان منطقه بوده و از سوی حکمران تنکابن به امورات منطقه می رسیده است. وی را سنگ قبری بزرگ بوده که به غارت رفته است. از فرزندان معروف و به نام وی می توان از سلطان محمدتقی خان یاد کرد که خانی بزرگ و به نام بود و سپه سالار تنکابنی از عوامل حکومت رضا شاه با او دشمنی برخاست و املاک وی را مصادره و به گروهی که از سیاهکل کوچیده بودند واگذار کرد. با این همه اسناد بسیاری در اداره املاک بنیاد علوی رامسر موجود است که وی را بیش از 60هکتار از اراضی بخش مرکزی رامسر بوده است و منطقه شیلات و حومه آن در رامسر و بخش های از جواهر چون مراتع سماموس و جیر کوه و جور کوه و پیرامونی مسجد آدینه تا فلک دم از آن وی بوده است.

وی مردی بسیار مهمان نواز بوده است و مردمانی که از نصیر محله شیلات به بیماری ناچار به کوچ شده بود جا و مکان داد که از آن میان می توان به خاندان نصیری ها اشاره کرد. گروهی از پاسبانان نیز از شهسوار و مناطق دیگر در شل محله ساکن می شوند و در نزد آقاخان از ارج و منزلت بهره می برند.

شل محله نخستین و بهترین مکان برای تربیت پرتقال بوده است. از این رو سلطان رستم و فرزندانش محمدتقی خان به این مهم می پردازند و درختان بسیاری کهن را پرورش می دهند. محیط مناسب و آب و هوای آن به گونه ای بوده که در محوطه خانه سلطان محمدتقی خان شل محله ای پایه مرکبات جهان پرورش می یابد. درختی در این محوطه بوده است که در سال 1367 به دستور فرزند آقاجان یعنی محمدتقی خان شل آقاخانی بریده می شود. قطر این درخت به گونه ای بود که دست های سه نفر می توانست به هم رسد. این درخت هر شاخه اش دارای یک گونه از مرکبات بوده است. از جمله می توان به نارنج و ترنگ و نارنگی و لیمو ترش و لیمو شیرین و پرتقال و تو سرخ و مانند آن اشاره کرد.

در این محله دو قبرستان بوده است که قبرستان جنوبی آن که در کنار جاده کنونی توبن بوده است خود دارای بازارچه بوده است. به این معنا که محله به این جا ختم می شد که دارای همه انواع امکانات از مسجد و دکان و یخچال و چشمه های آب گوارا و آسیاب، خرمن سرا و مانند آن بوده است. قبرستان شمالی آن به نظر می رسد که در منطقه کنار رود بوده است که از میان رفته است. این منطقه در گذشته بسیار آباد بوده است و دارای مغازه و دکان های چندی بوده است که بعدها تخریب می شود. دکان منزل نایبی یکی از بناهای قدیمی بوده و بوج خانه های نزدیک منازل کریم خانی از دیگر بنا های آباد آن بوده است. در حال حاضر از نشانه های قدمت محله تنها درخت آزادی مانده است که خود نشانه ای استوار در قدمت این محله است؛ زیرا این درختان تنها در جاهای کاشته می شد که از آبادی و یا گورستانی حکایت کند. در کنار این درخت بزرگ و سر به فلک کشیده بوج خانه های چندی قرار داشت و بسیار آباد بود ه است. اکنون مغاره ها محله به کناره مسجد جدید و نوساز در جنب بقعه سید خرم کیا منتقل شده است.

پانویس

1.مطالعه نگهداري، جوانه زني و رشد لوله گرده برخي از ارقام مرکبات, /نويسنده : نورالله احمدي، کاظم ارزاني، احمد معيني.

با توجه به اهميت اجراي پروژه هاي به نژادي در صنعت مرکبات کشور و لزوم توليد ارقام جديد، پژوهش حاضر به منظور تعيين بهترين روش نگهداري دانه هاي گرده انجام شد. آزمايش به صورت طرح فاکتوريل دو فاکتوره با طرح پايه کاملا تصادفي با 3 تکرار اجراء شد. روش هاي نگهداري دانه هاي گرده فاکتور اول را تشکيل مي دادند. دانه هاي گرده به مدت 60،30،15،7 و 140 روز در دماي اتاق (C ˚ 1 + 25)، يخچال (C ˚4) و فريزر (C ˚ 18-) نگهداري شدند. فاکتور دومّ چهار رقم مرکبات شامل سوينگل سيتروملو، تروير سسيترنج، يوزو و دوررگ شل محله بود. تجزيه واريانس داده ها نشان داد که اثر تيمار روش هاي نگهداري، رقم و اثر متقابل اين دو فاکتور در سطح 1% معني دار هستند. شاهد (دانه هاي گرده تازه) و دانه هاي گرده اي که به مدت 7 روز در فريزر نگهداري شده بودند به ترتيب با 77 / 38% و 93 /26% بيشترين جوانه زني را داشتند و به ترتيب در کلاس هاي a و b قرار گرفتند. از ميان ارقام مورد مطالعه، ارقام شل محله و يوزو به ترتيب با 94 / 18% و 49 / 15% بيشترين جوانه زني را داشتند و در کلاس هاي a و b قرار گرفتند. همچنين اثر متقابل شاهد x شل محله، شاهد x يوزو، 15 روز نگهداري در فريزر x يوزو و 7 روز نگهداري در فريزر x شل محله، به ترتيب با 50% ، 46% ، 66 / 42% و 16/36% بيشترين جوانه زني را داشتند و به ترتيب در کلاس هاي a، b، c و d قرار گرفتند. نتايج نشان داد که دانه هاي گرده رقم شل محله حتي بعد از 140 روز نگهداري در فريزر، 2 / 22% جوانه زني داشتند. اين ميزان جوانه زني با توجه به حساسيت دانه هاي گرده مرکبات براي نگهداري طولاني مدت مي تواند در برنامه هاي تلاقي از اهميت ويژه اي برخوردار باشد.

جوانه زني / لوله گرده / رشد لوله گرده / مرکبات / روش نگهداري / نگهداري دانه گرده

Germination / Pollen tube / Pollen tube growth / Citrus fruits / Storage method / Pollen storage

Serial no: 00647088 == Call No. : 72650

و لینک این مطلب: http://dbase.irandoc.ac.ir/00647/00647088.htm

2. تاریخ و جغرافیای تاریخی رامسر، محمد تقی سجادی

3. درباره پرتغال پایه شل محله: http://dbase.irandoc.ac.ir/00298/00298983.htm

خلیل منصوری


بقعه سید خرم کیا

بقعه سید خرم کیا

سید خرم کیا، ظاهرا از سادات کیایی ملاطی هوسمی لنگرودی از پادشاهان کیایی خطه گیلان است که خاندان ایشان از زمان مرعشیان مازنداران بر گیلان از لاهیجان حکومت می کردند. به نظر می رسد که وی در سده های هفتم تا هشتم می زیسته است. سادات کیایی بر مذهب زیدی بوده اند و شاه اسماعیل صفوی در کنف حمایت ایشان رشد کرد و به یاری ایشان به حکومت آذربایجان دست یافت.

با توجه به قبر وی که به شیوه زیدیان دفن شده است می نماید که وی بر مذهب زیدی بوده است. بر خلاف سنت شیعی همانند محتضر پاها به سوی کعبه و مکه مکرمه قرار گرفته است. نشانه های تاریخی این مطلب را تایید می کند؛ زیرا تا پیش از حکومت شاه طهماسب صفوی آخوندمحله را کیا محله و بخشی از گیلان می دانسته اند ولی پس از اشغال رویان و مازندران تنکابن و از جمله کیا محله که درغربی ترین مناطق تنکابن قرار داشت به عنوان آخوند محله تغییر نام داد. از این رو حکومت کیایی ها در رامسر سر آمد و سامان رود چابکسر به عنوان مرز دولت صفوی و کیایی قرار گرفت. دولت صفوی شیخ شل شریف از شاگردان مجلسی را برای شیخ الاسلامی و تغییر مذهب مردمان منطقه به تنکابن گسیل و روانه داشت. وی در غربی ترین منطقه ساکن و کیا محله را به عنوان مرکز تبلیغ دینی بر گزید. در آن مدارس علمیه چندی بر پا داشت و نام کیا محله را به عنوان آخوند محله که بیانگر گرایش شیعی دوازده امامی در برابر شیعیان زیدی بود برگزید.

در همین دوران شهسوار و تنکابن به عنوان مرکز نظامی صفویان از ارزش و اعتبار بسیاری برخوردار شد که زمینه اشغال فرهنگی و نظامی گیلان و از میان برداشتن دولت کیایی فراهم آمد.

شیخ شریف که خود از مردمان منطقه و دارای املاک زیاد در جواهرده و سماموس و زلان دشت و جور کوه و جیر کوه بود همانی است که مذهب تشیع را در منطقه تا گیلان گسترش داد و مسجد آدینه را باز سازی کرد.

به هر حال سید خرم کیا مردی از تبار زیدیان بود و پیش از ورود صفویان به منطقه از جایگاه و مقام و منزلت والا برخوردار بوده و برای او یاران با وفایش مقبره ای ساخته اند. بنابراین بعید است که در دوره صفویه این بنا بنیاد گذاری شده باشد؛ زیرا صفویان و به ویژه آخوندهای ایشان را دولت کیایی و مذهب ایشان انس و الفتی نبوده است تا برای بزرگان و شهیدان ایشان بقعه و بارگاه سازند. از این رو می توان به یقین گفت که وی پیش از سده نهم یعنی در سده هشتم و یا هفتم می زیسته است. آن چه از بزرگان و پیران نقل شده است آن که قبر و بارگاه وی پیش از بقعه آقاجان قولویه تنگدره است.

بقعه سید خرم کیای زیدی مذهب در تنگدره قرار گرفته و پیش از تعمیرات و بازسازی های اخیر زگالی با شیروانی حلبی بود. ایوانی به عرض یک متر داشت و در ورودی آن به سمت مشرق گشوده می شد، به استثنای طرف مغرب، در سه طرف آن ایوانی به عرض یک متر بوده است که با نرده های چوبی به شکل بدیع و زیبایی آراسته شده بود. در بازسازی افزون بر نابود کردن بقعه زگالی تغییرات نادرستی در سنگ قبر و جهت قبر داده شده است که تاریخ را به هم می زند. برخی از ناآگاهان با این تصرف خود سرانه تاریخ زیدی منطقه را محو و آثار آن را از میان برده و قبر را به شکل و شیوه مقبره های شیعی دگرگونه ساخته اند. به نظر می رسد که این گونه تصرفات در مقبره ها می تواند ریشه و آثار تاریخی را با فقدان اسناد تاریخی متقن رو به رو سازد. در حال حاضر قبور امامزادگان شیعی بسیاری در همین منطقه آخوند محله قدیمی موجود است که می بایست با همان شکل و شمایل با مصالح ساختمانی جدید بازسازی شود.

در کنار این مقبره مسجد کوچک و نیز مدرسه علمیه وجود داشته است که بعدها به مکتب خانه و سپس به مدرسه تغییر ماهیت داد و بنای آن بالکل از میان رفت و مدرسه جدیدی در آن جا بنا نهاده شده است.

مقبره سید خرم کیا دارای املاک وقفی بسیار و محوطه بزرگ بود که قبرستان با درختان میوه از جمله آن بوده است. به این معنا که اطراف بقعه به ویژه سمت مشرق آن قبرستانی بزرگ بود اما خیابان تنگدره آن را به دو نیم قسمت کرد که بخش اعظم آن مبدل به فضای آموزشی شد و مدرسه ی ابتدایی در آن بنا گردید و اثری از مکتب خانه و حوزه علمیه آن به جا نمانده است. در حال حاضر صدوقی چوبی به جا مانده از ساختمان زگالی روی قبر قرار داده شده که به نظر می رسد ارزش تاریخی ندارد.

منابع:

1.تاریخ و جغرافیای تاریخی رامسر، سید محمد تقی سجادی

2. بزرگان رامسر، سمامی حایری

3. از آستارا تا استار آباد، دکتر منوچهر ستوده

4. تاریخ شفاهی به نقل از حاج رضا پورمنصوری

خلیل منصوری

شاه منصور محله

شاه منصور محله، محله ای کیایی نشین در رامسر

شاه منصور محله در کناره غربی ترکرود در کناره جاده آسفالته تالش محله فتوک قرار دارد. از شرق به ترکرود و حیدر محله و از جنوب به کندسر و توبن و شل محله و از غرب به توبن و تالش محله فتوک (پوتک) محدود می شود. منطقه شمالی آن کشاورزی است و تا کنون ساخت و سازی صورت نگرفته و تا کناره دریا محله و آبادی ای نیست.

همان طور که از نامش بر می آید منتسب به شاه منصور کیایی ملاطی هوسمی است. شاه منصوری ها از طرف مادری با نویسنده نسبت خویشی دارند. چنان که از بزرگان پیران خاندان شنیده شده ، مردمان این محله به همراهی شاه منصور کیایی برای مرزبانی از منطقه شرقی قلمروی پادشاهی کیایی به منطقه کوچ کرده و در آن جا ساکن شده اند.

ساکنان نخستین آن از محله دریاسر هوسم (رودسر کنونی ) بوده اند. بر پایه برخی از مدارک این محله منتسب به شاه منصور کیایی می باشد که برخی از وابستگان نظامی ایشان به همین نام در منطقه ساکن شدند و دیگر از آن جا به ولایت خویش کوچ نکرده اند. بقاع متبرکه ای از ایشان در بخش شمالی که اکنون در میان شالیزارها قرار دارد باقی مانده است.

یکی از وابستگان ایشان در نیمه دوم سده دوازدهم هجری قمری درباره برخی از املاک با متصرفان جدید درگیر می شود و صلح نامه ای خطی در سال 1154 هجری قمری در دوره حکومت نادری و زندی منقعد می کنند. این صلح نامه نشان می دهد که ایشان از تیول داران کیایی مستقر در منطقه بوده اند که پس از زوال حکومت صفوی و پیش از قدرت گرفتن خلعت بری از سوی خاندان قاجار در عصر هرج و مرج املاک ایشان به زور تصرف می شده است.

صلح نامه میان شاه منصور صورت می گیرد. در این دوره ملا محمد یوسف و محمد سلیم فرزندان محمد باقر تنگدره ای ( جد خاندان باقر سلیمی کنونی ساکن در تنگدره) در مورد ملک دیسر رامسر مدعی می شوند و خواهان تصاحب آن می گردند.

در آغاز صلح نامه یاد شده چنین آمده است:

نزاعی شده فیما بین صلاحت و نجابت پناهان ملا محمد یوسف و محمد سلیم ولدان مرحوم محمد باقر تنگدره ای و رفعت معالی پناه شاه منصور من القریه ...

شغل عمده سکنه این محل کشاورزی ، باغداری مرکبات و پرورش چای و کرم ابریشم بوده که در دوره اخیر چای و پرورش کرم ابریشم انجام نمی شود.

بقعه سیده فاطمه شاه منصور محله

این بقعه که در کرانه غربی ترکرود و در کنار جاده آسفالته تالش محله پتوک قرار دارد و شاه منصور محله کهن در جنوب و جنوب غربی بقعه یاد شده واقع است.

بنای آن پیش از این زگالی بوده است و در دهه 40 هجری شمسی توسط حاج رضا شل آقاخانی ( از نوادگان شل شریف ) به شکل آبرومندی بازسازی شده است.

در سال های اخیر این بقعه و قبرستان پیرامون آن بازسازی شده و بنای جدید و زیبایی بر آن ساخته شده است. مسجدی به نام مسجد قدس در آغاز ده 60هجری شمسی در کنار و شمال این بقعه ساخته شده است.

سیده فاطمه از سادات کیایی است که به همراه شاه منصور به این منطقه آمده است. به نظر می رسد که این شخص همانند دیگر شاهزادگان کیایی دارای حکومت بوده است و دارای نفوذ بوده است. چنان که شواهد تاریخی دلالت می کند بسیاری از امامزادگان در منطقه حاکمان با نفوذی بوده که در جنگ ها شهید شده که بقاعی از سوی یاران بر مقبره ایشان ساخته می شده است.

شاید ارتباطی میان سیده فاطمه کیایی با سیده فاطمه حاکم رانکوه که در جنگی اسیر و شهید می شود بتوان یافت؛ زیرا بسیاری از این بقاع به پیش از عصر صفوی باز می گردد.

خلیل منصوری


آلودگی به اشعه راديو اکتيو، رامسر، آلوده ترين نقطه کشور

رییس سازمان حفاظت محیط زیست آلودگی رامسر و اطراف آن به مواد رادیو اکتیو را تایید کرد ولی بدون ذکر دقيق محل آن منبع آلودگی را به خاک این منطقه مربوط دانست و سخنی درباره تحقيقات انجام شده توسط گروه مطالعات پرتوهای طبيعی بالا که توسط سازمان انرژی اتمی در منطقه ايجاد شده نگفت. تاکید فاطمه واعظ جوادی بر وجود پرتوهای رادیو اکتیو در رامسر تصور می رود به منظور تکذیب اخبار نگرانی کننده ای باشد که آلودگی رامسر را به امور غيرطبيعی مربوط می دانند.

چندی قبل نتایج یک پژوهش درز کرد که توسط دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده و حکايت داشت "منطقه رامسر يکي از مناطق جهان با راديواکتيويته طبيعي بالا و قابل مقايسه با کرالاي هند و برزيل است".اما همین پژوهش در بخش دیگری به این نکته اشاره دارد که:"به علت نزديک بودن به شوروي[سابق] اندازه‌گيري فروريزه‌هاي حاصله از حادثه چرنوبيل که در اکثر نقاط دنيا حتي در فواصل دور مانند ايالات متحده، استراليا و نیز صورت مي‌گيرد لزوم مطالعات روتين و پي‌گير در این منطقه را مي‌طلبد".

پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی تهران هم چنین تاکید کرده بودند که:"در مناطقي مانند رامسر که جزو چند نقطه استثنايي در جهان است بايد مطالعات بسيار گسترده راديواکولوژي، ژنتيک و اپيدميولوژيک انجام گيرد که به صورت گروهي و تحت عنوان Health survay انجام شود".

از سوی ديگر گفته شده بر اساس گزارش سال 2000 کمیته علمی سازمان ملل، شهر رامسر از بیشترین پرتوزایی زمینه در میان تمام مناطق مسکونی دنیا برخوردار است.در حالی که حداکثر دز پروتو های رادیو اکتیو مجاز برای انسان سالانه 20 میلی سیورت است،در مناطقی از رامسر سطح پرتوزایی 240 میلی سیورت است.با این حساب مردم در مناطقی از رامسر 240 بار بیشتر از سطح نرمال سالانه در معرض پرتوزایی قرار دارند،چرا که مقدار مجاز قرار گرفتن انسان در برابر پرتوهای رادیو اکتیو کمتر از یک میلی سیورت است.

دانشگاه علوم پزشکی بابل هم در تحقیقی که درباره سطح سلامت ساکنان مناطقی از رامسر انجام داده،ضمن تایید اینکه "رامسر در شمال ايران، بالاترين ميزان پرتوزايي زمينه را در سطح جهان داراست". اين پرتوزايي را"عمدتاً به دليل وجود عنصر راديواکتيو راديوم و فرآورده هاي استحاله آن است که توسط چشمه هاي آب گرم به سطح زمين آورده مي شوند" مرتبط کرده است. اين پژوهش که در سال 1383 و به روش تحليلي- مقطعي روي 101 خانوار [402 نفر] از ساکنين منطقه تالش محله رامسر با پرتوزايي زمينه بالا و 98 خانوار [374 نفر] از ساکنين منطقه چپرسر رامسر که در محدوده پرتوزايي معمولي زندگي مي کردند، صورت گرفته است.این محققان اعلام کرده اند که ساکنان منطقه تالش محله تنها در میانگین عمر پنج سال کمتر از محله چپرسرا عمر داشته اند و در عوض با وجود دریافت سالانه 240 میلی سیورت تششع از نظر بیماری قلبی و بیماری های بدخیم وضع بهتری داشته اند.

محققان دانشگاه علوم پزشکی بابل در عین حال تاکید کرده اند که نباید تا انجام تحقیقات بیشتر"اظهار نظری در رابطه با سکونت و زندگی در این منطقه منتشر شود چرا که ممکن است به ایجاد هراس در ساکنین این منطقه منجر شود". در تحقیق دیگری که دکتر قیاسی نژاد و همکارانش درباره میزات پروتوزایی در رامسر و تاثیر آن بر سلامت ساکنان این منطقه انجام داده اند نیز منبع تششعات رادیو اکتیو در رامسر چشمه های آب گرم و مقادیر قابل توجه رادیوم 266 موجود در آن ذکر شده است.این محققان گفته اند:"پرتوهاي راديو اکتيو باعث تغييراتي در دستگاه دفاعي بدن ساکنان اين منطقه مي شود اما پيامدهاي اين تغييرات هنوز بدرستي روشن نشده است".با این حال این گروه از محققان که برخی از آنها کارشناسان سازمان انرژی اتمی ایران نیز هستند ضمن تایید" ایجاد تغییرات کروموزمی محدود در ساکنان رامسر"،تاکید کرده اند که "وضعيت بهداشت عمومي در منطقه رامسر بايد مورد مطالعه و بررسي دقيق و پيوسته قرار گيرد تا از تاثير احتمالي اين مواد راديو اکتيو جلوگيري شود".

بیش از یک سال پیش اما خبرگزاری ایسنا به نقل از رييس اداره‌ عوامل شيميايي مركز سلامت محيط و كار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي خبر داده بود که ساکنین منطقه رامسر تا بهشهر 70 در صد بیش از ساکنان سایر شهرها در معرض ابتلا به سرطان قرار دارند. خانم فلکی اما دلیل فراوانی سرطان در این منطقه را ناشی از مصرف بی رویه سموم شیمیایی از سوی کشاورزان ذکر کرده بود نه تششعات رادیو اکتیو در این منطقه.

اينک به نظر می رسد آلودگی رامسر ثابت شده باشد، چه این پرتوزایی طبیعی باشد و چه بر اثر تحقیقات و آزمایش ها. اما مقامات کشور از برخورد آشکار با اين خبر ابا دارند و فاطمه واعظ جوادی رییس سازمان حفاظت از محیط زیست در اظهاراتی که روز يکشنبه خبرگزاری ایسنا و روزنامه رسالت آن را منتشر کردند بدون نام بردن از رامسر گفته است که:"جنس خاک اين شهرعناصراکتيويته دارد که باعث بروزسرطان درافراد آن منطقه شده است"!او حتی از این فراتر رفته و آن طور که روزنامه رسالت نوشته از وجود ددت در خاک و آب سخن گفته و ماجرا را به پسماندهای ویژه صنعتی مربوط دانسته است.

خبرهای نگران کننده: پیش از اين روزنامه کیهان در خبری نوشت "به منظور آشنايي با عوارض مواد راديواكتيو همايش پاسخ به مصدومان حوادث پرتوها در كاشان برگزار شد".دراین همايش يك روزه تخصصي نحوه آمادگي و پاسخ پزشكي به مصدومان حوادث پرتوي و هسته اي در دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني كاشان آموزش داده شده و سرپرست دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني كاشان"هدف از برگزاري آن را آشنايي جامعه پزشكي با عوارض مواد راديواكتيو در بدن انسان و راه هاي پيشگيري و درمان بيان كرده است". دكتر صمد نوري زاد،در سخنان خود تاکید کرده که "با توجه به اينكه دانش هسته اي در ايران بومي شده و كاشان نيز در جوار منطقه غني سازي اورانيوم قرار دارد،برگزاري اين همايش جهت آموزش كاركنان جامعه پزشكي دانشگاه، ضروري به نظر مي رسيد". این همایش دو بخش داشته که در بخش اول"مباحثي شامل فيزيك پرتوها، آشكارسازي و حفاظت در برابر پرتو، آثار بيولوژيكي پرتوها، پرتوگيري موضعي، تشخيص و درمان، سندرم هاي حاد پرتوي، تشخيص و درمان آلودگي داخلي با مواد راديواكتيو توسط استادان انيستيتو پرتو پزشكي نوين"توضیح داده شده است.و در بخش دوم"نحوه آمادگي و پاسخ پزشكي به مصدومان حوادث پرتوي و هسته اي در دانشگاه علوم پزشكي كاشان، توسط رئيس انستيتو پرتوپزشكي نوين، بيان شده و به سؤالات شركت كنندگان پاسخ داده شده است".

اخبار دیگری نیز چند ماه پیش در اصفهان منتشر شد که به دلیل حساسیت های خاص کسی آنها را پیگیری نکرد. بر اساس این اخبار گفته می شد که برخی از کارکنان تاسیسات هسته ای اصفهان دچار بیماری های خاصی شده اند و لذا:"کارکنان اورژانس بیمارستان های اصفهان یکسری دوره های خاص را برای مراجعه کنندگان به اورژانش بیمارستان ها که از کارکنان سازمان انرژی اتمی هستند گذاشته اند" و "بیمارستان فارابی اصفهان نیز بخش خاصی را برای کارمندان سازمان انرژی اتمی اختصاص داده" است.اگر چه هیچ رسانه ای این اخبار را پیگیری نکرد و مقامات مسئول هم درباره آن اظهار نظری نکردند اما گفته می شود کارکنان تاسیسات هسته ای کشور حقوق خاصی با نام "حق پرتو" را نیز در فیش های حقوقی خود دریافت می کنند که به ظاهر نوعی پرداخت خسارت از پیش به حساب می آید. سازمان انرژی اتمی البته درباره این اخبار راه سکوت را برگزیده است.

منبع: سایت صلح

رامسر در شعر شاعران

رامسر

رامسر عجب زیباست در شبان مهتابی
بیشه چون زمرد سبز رنگ آسمان آبی
در بهار مهتابی یاس از آسمان ریزد
آدمی کجا یابد نقره یی بدین نابی
تا دیار اندیشه می برد خیالم را
سایه ی هزاران سرودر شبان مهتابی
رسته از دل جنگل غنچه زرد و لیمویی
خفته در بر سبزه لاله سرخ و عنابی
شهر نقره اش خوانم رانکه دیده ام شبها
باغ و جلگه مهتابی دشت و بسیشه سیمابی
وه که می چکد از ابر دانه دانه مروارید
نه می کشد بر موج دسته دسته مرغابی
روی ماسه ها ساحل از صدف گهر ریز است
دختر و پسر آنجا در پی گهر یابی
بر بنفشه پروانه می چمد به خوشحالی
ژاله از لب غنچه می چکد ز شادابی
بید عشوه گر بنگر گیسوان رها کرده
با نسیم می رقصد در کمال بی تابی
بسکه عطر لیمو ها می وزد به بستر ها
کار عاشقان هر ب می کشد به بی خوابی
من در این چمن خواهم همزبان دلخواهی
با نگاه جادویی با لبان سرخابی

مهدی سهیلی



غارهای دیدنی و تاریخی رامسر

غارهای زیبا و دیدنی و تاریخی رامسر عبارتند از :

غارگرگرلوکا:

این غار دارای شیبی تند بوده و در منطقه صعب العبور از ارتفاعات کوه ایلمیلی با دیواره های صخره ای قرار دارد . لوکا به زبان محلی به سوراخ و شیار گفته می شود . این غار عجیب بسیار زیبا و دیدنی است .

غار یاغی لوکا :

غار یاغی لوکا دارای شیبی 95 درجه بوده که دهنه بالائی غار سه متر می باشد و حدود هزار متر از سطح دریا ارتفاع داشته و در شمال غربی رامسر واقع است .

غار بام بامه :

این غار در جنوب هتل و جنوب غربی محله رمک در میان جنگلهای پوشیده از درختان کهنسال در فاصله دویست متری دامنه کوه قلعه بند قرار گرفته است .دهانه آن بشکل مثلث بوده و حدود 40 متر عمق دارد و احتمالا در گذشته محل اختفای اشیای با ارزش و عتیقه بوده است . غار بام بامه دیدنی , ترسناک و از عجایب رامسر محسوب می شود .

غار شب پره چال :

این غار به علت وجود شب پره ( خفاش ) فراوان و آویزان در داخلش به این نام معرف شده است و می گویند راه مخفی قلعه های اطراف بوده است . غار شب پره چال هم زیبا و دیدنی است به شرطی که از خفاش ها نترسید .