غار ایلمیلی

غار ایلمیلی(یاغی لوکا )

روی این کوه چاهی است که دیواره داخل آن را سنگ چیده اند. دهانه این چاه که در محل به " یاغی لوکا" ( سوراخ راهزنان) معروف است حدود سه متر می باشد.

آقای اسکندر لاریجانی توبنی می گوید که به همراه دو تن از بستگا با ریسمانی که به کمر بسته بودم تا عمق سی متری آن پایین رفتم و به جهت فشار و سنگینی هوا نتوانسته پایین تر رفته ناچار به بیرون آمدن از آن شدم.

وی می گوید: چیزی که بیش از همه توجه مرا بدان جلب کرده است وجود فضای به نسبت وسیع آن جا بوده است که وسعتی بیش از دهانه غار داشته است. انتهای آن ناپیدا بوده است . برای این از عمق این غار که همانند چاهی به سوی پایین بوده آگاه شوم کنده چوبی را به درون آن افکندم اما به جهاتی متوجه نشدم که این چوب تا کجا رفته است.

بر اساس باورهای محلی این چاه و راه فرار و گریز اهالی دژ ایلمیلی تا ساحل دریا که آن زمان چسبیده به دیوار کوه بوده است ادامه داشته است.

در زمانی این کوه پناهگاه راهزنان و دزدان شد. کاربرد واژه دژ و دز در زبان گیلکی نشان می دهد که دژها و قلعه های زمانی که از سوی امیران محلی به حال خود وانهاده می شد به پناهگاهی برای دزدان تبدیل می شده است. از این روست که میان آن دو پیوند خورده است.

در داستان های بومی همین مکان که زمانی دژ بوده است به پناهگاه دزدان و یاغیان و سرکشان ضد دولت ها و امیران محلی تبدیل می شود. یاغی لوکا به معنای سوراخ و پناهگاه متمردان و طغیانگران ضد امیران و حاکمان است.

به نظر می رسد که اگر پیوندی میان داستان رشادت های آقاجان گل و یا آقاجان قولویه و به تعبیر برخی آقا جهان قلی بیگ برقرار کنیم به خوبی می توان درک درستی از مساله یاغی بودن ایشان ضد امیران به دست داد. باید به خاطر داشت که آقاجان گل با رشادت هایش خویش در دفاع از مردم مظلوم گاه و بی گاه به دولتی ها حمله می کرد و برای در امان ماندن از هجوم آنان خود را به کوه ایلمیلی می رساند. در آن جا چون مردم بومی می زیست و به کار سلمانی مشغول بود و در پتک روزگار می گذارند. وی به دلایلی بر ضد دولتی ها و امیران و حاکمان محلی در سده ها پیش از 9 هجری قمری قیام می کند و به یاغی گری روی می آورد و متمرد می شود. حمله ها و هجوم های وی که به دفاع از مردم یا آیین ایشان انجام می شود ، حاکمان را خوش نمی آید. از این رو مورد تعقیب حاکمان و امیران زورگو قرار می گیرد . در یکی از مبارزه ها دژ خود را در ایلمیلی و پتک از دست می دهد و برای فرار از دست دولتی ها خود را به دشت می رساند. دولتی ها و حاکمان وی را تعقیب می کنند و او با یاران اندکش خود را از پتک (پوتک) از راه توبن به شل محله ( بازار آن که در کنار رود خانه و باغ کنونی محمدتقی خان شل آقاخانی ) می رساند و در نبردی نابرابر در شل محله یک دستش قطع می گردد و به سوی تنگدره می گریزد و یا می کوشید خود را به دژ دیگری در منطقه دژکول در همان چند صد متری برساند ولی با قطع دست در بازارگاه شل محله از سوی تعقیب شوندگان بسیار ناتوان تر از آن است که خود را از گروه تعقیب کنندگان رهایی بخشد و در نهایت در بالای تپه تنگدره که به سوی دژکول می رفت کشته می شود و در همان جا از سوی دوست داران و علاقه مندانش دفن می شود و بارگاهی بر سر قبرش می سازند که هنوز هم پناهگاه مبارزان و عاشقان عدالت و ایمان است.

اگر بپذیریم که آقاجهان بیگ نام درست وی بوده است و این واژه یاغی که کلمه مغولی است از سوی آنان بر او نهاده شده است می بایست بپذیریم که وی سرادری بزرگ بود که بر ضد مغولیان ایستاد و حاضر نشد تا حکومت ایشان را بپذیرد و در این راستا به علت ایمان و دین به مقابله پرداخت و شهید شد.

بنابراین با توجه به افسانه های بومی و بارگاه آقاجان گل باید بپذیریم که ایلمیلی و غار آن روزگاری دژی محکم و استوار بوده است و چنان که داستان ها و افسانه های دیگر از جنگ هفت ساله آن حکایت می کند می بایست بپذیریم که این دژ مکانی برای کسانی بود که با در اختیار گرفتن آن بر ضد دولت ها و حکومت های وقت قیام کرده و از سوی آنان به عنوان یاغی تلقی شده و جنگ های بسیاری برای تصاحب آن صورت گرفته است.

این غار می تواند راه گریزی از دژ برای کسانی بوده باشد که می خواستند به طریقی آب و نانی فراهم آورند و یا هنگام فروپاشی و تسخیر قلعه از آن بگریزند. بنابراین می بایست پایان آن را در نزدیک های دامنه و به سوی دشت جست وجو کرد که به علل مختلف روی آن را پوشانده اند.

در داستانی آقا جوان بیک یا آقا جهان بیگ و یا همان آقاجان گل مردم بومی ، وی مردمی سلمانی بوده است که در پتک به سلمانی اشتغال داشته است . وی روزی رییس دزدان و یا رییس دسته دولتی و امیران را به جرم اذیت و آزار مردم هنگام سلمانی می کشد و برای رهایی از کشته شدن به دشت می گریزد و خود را سواره به ترک رود می رساند و در آنان جا پس از عبور از رودخانه تعقیب کنندگان دستش را قطع می کنند ولی او توانسته خود را به مکانی برساند که نزدیک دژکول و در محله دژکول بن است.

مکانی که دست وی قطع شده است چنان که از زبان رضاخان شل آقاخانی و محمدتقی خان شل آقاخانی بارها شنیده ام اکنون به نام باغ مرکبات درجانی معروف است که سه راهی خیابان توبن و شل محله و تنگدره در کناره رودخانه و رو به روی چوب بری احمد باقر سلیمی قرار دارد. آنان بر این نکته پافشاری داشتند که این مکان زمانی بازارچه بوده است و افزون بر دکان ها و مغازه ها و چاهی برای یخچال دارای میدانگاهی معروف بوده است و سکه هایی نیز همراه با کوزه و خزف بسیار در آن جا کشف شده است. به نظر می رسد که این محل از نظر تاریخی مکانی زیبا و جذاب برای کاوشگران است.

برای ایلمیلی و دژ و نیز غار یاغی لوکا اشعار و چکامه های چندی سروده اند که معروف ترین آن چکامه شادروان مهندس سید مرتضی روحانی از وابستگان و خویشان مرحوم فلسفی است.

0 بازخورد به 'غار ایلمیلی'