سماموس نام چکادی در مرز مازندران و گیلان است. درباره معنای آن اختلاف است، اما در این که واژهای ترکیبی است به ظاهر هیچ اختلافی نیست . برخی آن را ترکیبی از دو واژه سمام ( با زبر و فتحه سین) و موس میدانند .
مكان جغرافيايي قله سماموس
سمام نام عمومی منطقهای در سمت شمال غربی چکاد است که چند پارچه آبادی در آن قرار دارد و در صورت نسبت سمامی خوانده میشوند. از جمله افراد سرشناس آن، یکی از بنیانگذاران مکتب تفکیک [1] شیخ علی اکبر الهیان سمامی [2] رامسری است. منطقه سمام جزو پایین اشکور و به اصطلاح محلی آن از آبادی های (جیر اشکور) است .
معاني واژه سماموس يا سوماموس
در خود معنای واژه سمام نیز میان مردم اختلاف است که این اختلاف به سبک خواندن و تلفظ این واژه بر میگردد .
معناي نخست: برخي سماموس را تركيبي از دو واژه سمام و موس دانسته اند . در نظر ايشان موس به معنای هر چيز تپه مانندي است كه از اين رو به كون، [3] قله ، تپه و بلندی موس و يا موز مي گويند. در اين منطقه واژه موس به معناي باسن به كار رفته است و به آن "موس " و در صورت نسبت و دشنام و ناسزا " موسی" گفته میشود. بنابر اين تفسير ، معنای سماموس، قله و چکاد سمام يعني آبادي هاي پايين اشكور است .
معناي دوم:برخی سوما را به معنای مادهای دانستهاند که از آن شربتی مقدس ساخته و در آیینهای مذهبی زرتشتی و آیین های هندی [4] مصرف میشده است. بر پایه این تفسیر و معنا از واژه سوما (که مردم با پیش و ضمه سین این واژه را نیز تلفظ میکنند) سوماموس به معنای چکادی است که در منطقه پرورش سوما قرار دارد. این نوع نامگذاری در منطقه بسیار دیده میشود، مانند توبن به معنای منطقهای که در آن درخت تو (با زبر تاء و اشباع واو ) میروید و بن به معنای زیر و بنه است؛ یعنی در زیر و بنه منطقه رویش درخت تو. در مناطق ديگر از استان هاي شمالي نام هاي ديگري مي توان از همين ريشه يافت که سوماسرا (sumäsarä) در غرب گيلان يکي از شهرهايي است که از اين نام اشتقاق يافته است و به معناي سرزمين و محدوده آزاد و بدون ديواري است که گياه سوما در آن مي رويد. البته به اشتباه اين نام تصحيف شده و در حال حاضر به نام صومعه سرا خوانده مي شود که نادرست و برخلاف لهجهات گيلکي است .
معناي سوم:برخی سماموس را ترکیبی از واژه سه و ماموس دانستهاند و ماموس یا ماموز را نام منطقه و آبادی سه گانهای دانستهاند که در زیر این قله وجود دارد. بنابر این نام چکاد از نام آبادیهای سه گانه آن گرفته شده است .
معناي چهارم:برخی نیز سو را به معنای نور و روشنایی [5] گرفته اند، چنان که میگویند "سوی چشمانم کم شد"، كه اين عبارت به معنای کم شدن دید شخص است. بنابراین سوماموس به معنای روشنای و ماموس نیز نام منطقه است. این چکاد را از آن رو به نام سوماموس خواندهاند که روشنایی آن بس خیره کنند است؛ زیرا این چکاد بزرگ برف نشین در هنگام برخورد تابش آفتاب بسیار خودنمایی میکند و در هنگام زمستان و آفتابی بودن آسمان، روشنایی و بازتاب نور خورشید آن واقعا دیدنی و جذاب است، به ویژه که این چکاد را میتوان از دشت های لنگرود تا نزدیکی تنکابن به وضوح دید .
معناي پنجم:برخی آن را ترکیبی از "سوما" و "موز" و یا مازو دانسته است که "مازو و موز" به معنای رشته کوهها، کوهستان و نيز قله آمده است [6] چنان که در معنای مازندران گفتهاند كه آن آبادي است كه درون کوهستان و یا قلهها و یا درون رشته کوهها قرار گرفته است . [7] البته نا گفته نماند كه واژه مازو نام درختی نیز میباشد که در پارسی آن را بلوط گویند. در جنگلهای شمالی چند گونه از بلوط یافت میشود که از معروفترین آنها مازو و پلوت است . [8]
معناي ششم: برخی از اهالی، سما را مخفف آسمان [9] و موس را به معنای چکاد و قله گرفته اند؛ بنابراین سماموس به معنای چکاد آسمان گفته اند .
معناي هفتم و هشتم:البته برای آن دو معنای دیگری میتوان یافت که این سه معنای اخیر شاید به حق نزدیکتر باشد. گروهی واژه سوم (به پیش سین) را به معنای گیاه چرید چهارپا و چرا کردن و وزیدن باد دانسته اند . [10] پس سوماموس به معنای قله چراگاه و یا قلهای است که گیاه مخصوص چریدن چهارپایان وجود دارد. این معنا از آن رو درست مینماید که در این منطقه از گذشته چراگاه چارپایان بوده است و هنوز هم گلههای بزرگ است در دامنه آن رها و در حال چریدن است. افزون بر آن که در زمانه ما نیز چراگاه رمههای گالشها در تابستان و بهار است. چنان که از اسناد تاریخی نیز به عنوان چراگاه خاندانهای معروف جورده رامسر مانند شل شریف و سطان رستم يادشده است .
معناي نهم: گروهی دیگر سمام را به معنای باز و شاهین شکاری دانستهاند . [11] پس سماموس ترکیبی از سمام و موس است که در حالت ادغام تخفیف داده میشود و سماموس خوانده میشود. در این صورت سماموس به معنای آشیانه شاهین و عقاب معنا میدهد که این دور از ذهن نیست .
قله هاي ديگر سماموس
چکاد سوماموس و یا سماموس دارای چهار قله است که بلندترین آن در غرب قرار دارد قلههای شرقی آن شامل سرخ تله و قله زلزلان دشت و سه برار رژه ( رجه) است. به نظر میرسد که نام این شرقیترین بخش نام خاص و ویژه آن نباشد، بلکه اشاره مردم جورده ( جواهرده کنونی، چون جورده در برابر جیرده به معنای بالا ده است ) رامسر به سه قله است، زیرا رژه و یا رجه در زبان محلی به معنای قله و ردیف و یا ایستاده و به نظم در آمده نيز به كار رفته است [12] که در اين صورت به معنای سه برادری است که ردیف و در کنار هم به رژه ایستادهاند. بنابراین کاری که برخی انجام میدهند و بر سر یکی از قله سه نماد سنگی و ردیف میسازند، مفهوم درستی پيدا نمي كند. بر اين پايه است كه برخی بر این باورند که مردم جواهرده با اشاره به سه قله و چکاد شرقی سماموس يعني قله هايي كه از جورده به چشم میآید و کاربرد نام سه برار رژه این سه چکاد سماموس را اراده میکنند .
پانویس
شماره 1: الگو:پاورقى حکیمی ۲۲-۲۴ (= صفحات کتاب).
شماره 2: الگو:پاورقى حایری سمامی ۵۷-۵۲ (= صفحات کتاب ).
شماره 3: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
شماره 4: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
شماره 5: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
شماره 6: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب ).
شماره 7: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
شماره 8: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
شماره 9: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
شماره 10: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
شماره 11: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب ).
شماره 12: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
شماره 13: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
شماره 14: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
شماره 15: الگو:پاورقى دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
منابع:
حکیمی، محمد رضا، مکتب تفکیک، انتشارات کیهان، تهران .
حایری سمامی، بزرگان رامسر، انتشارات کتابخانه مرعشی نجفی، قم .
روزنامه همشری، سال چهارم، شماره ۱۱۱۰ نوامبر ۱۹۹۶ ، سال آبان ۱۳۷۵ ، ۲ شنبه ۱۲
كوه،فصلنامه فرهنگي. ورزشي، معلومات عمومي،سال ششم شماره ۲۴ ، پائيز ۱۳۸۰
0 بازخورد به 'قله سماموس'
ارسال یک نظر